راهنمای اولویتبندی برای مدیران محصول
چطور باید مناسبترین ویژگیها را انتخاب کرد و بهترین محصولات را ارائه داد؟
“بدون اولویتبندی مناسب، تیم توسعه مسیرشان را از دست داده و شانس کمی برای ایجاد یک محصول موفق خواهد داشت.”
Roman Pichler – Product Management Consultant
مقدمه
چرا به چارچوبی برای اولویتبندی نیاز دارید؟
اگرچه شرایط هر تیم محصول منحصربهفرد است، اما میتوانیم یک فرضیه مطمئن را به شما که یک مدیر محصول هستید ارائه دهیم. با گذشت زمان، محصول شما با ایدهها، پیشنهادها و نیازهای فراتر از کنترل روبهرو خواهد شد. از آنجایی که همواره با محدودیت منابع مواجه هستید، هرگز نمیتوانید در محدوده زمانی مشخص همه موارد مورد نظرتان در مورد محصول را انجام دهید. همچنین نمیتوانید همه درخواستهای دیگران در مورد ویژگیها، اصلاحات و پیشرفتهای محصول را در بازه زمانی مورد نظر آنها به انجام برسانید.
در اینجا این سؤال مطرح میشود، اگر تیم شما فقط میتواند تنها بر یک سری ابتکارات محدود کار کند، چطور باید تصمیم بگیرید که چه مواردی را در اولویت قرار دهید؟
شما نمیتوانید موارد را بهصورت تصادفی اولویتبندی کنید؛ همچنین نمیتوانید درخواستهای قویترین و پرنفوذترین فرد تیمتان یا پرسروصداترین مشتری خود را در اولویتبندی پیگیریهای خود ارجح بدانید.
باید پروژههایی را اولویتبندی کنید که از چشمانداز و استراتژیهای محصول شما حمایت کنند. اما چطور باید این کار را انجام داد؟!
شما نمیتوانید موارد را بهصورت تصادفی اولویتبندی کنید؛ همچنین نمیتوانید درخواستهای قویترین و پرنفوذترین فرد تیمتان یا پرسروصداترین مشتری خود را در اولویتبندی پیگیریهای خود ارجح بدانید برای توئیت کردن کلیک کنید.بر چیزی که مهم است تمرکز کنید.
اگر به طور معمول درخواستهای مربوط به عملکرد محصول جدید را رد میکنید یا نمیدانید که روی کدامیک از کارهای عقبافتاده باید تمرکز کنید، ما این راهنما را برای شما نوشتهایم.
شما باید همیشه مطمئن باشید که تیمتان روی مفیدترین ابتکارات استراتژیک کار میکند و متمرکز است. این موارد بیشترین تأثیر را روی محصول، کاربران و سود خالص شرکت شما دارند اما برای شناسایی و اولویتبندی آنها باید از یک فرآیند و چارچوب استفاده کنید.
ما در این راهنما به شما کمک میکنیم تا بهترین و مناسبترین چارچوب برای اولویتبندی تیمتان را پیدا کرده و به شما نشان میدهیم که چطور از آن استفاده کنید تا موفقترین محصولات را خلق کنید.
چطور این راهنما به شما کمک میکند؟
اگر هیچ آشنایی با چارچوبهای اولویتبندی ندارید، جای هیچ نگرانی نیست. ما از ابتداییترین موارد شروع کرده و نکات زیر را به شما آموزش میدهیم:
- چند مورد از مؤثرترین چارچوبهای اولویتبندی برای تیمهای محصول
- نحوه انتخاب بهترین چارچوب برای تیم با توجه به اهداف و منابع
- بهترین تمرینها برای اعمال چارچوب اولویتبندی
- غلبه بر چالشهای رایج در اجرای چارچوب
- نحوه استفاده از اولویتبندی برای ساخت یک نقشه راه محصول مؤثر
- مطالعه موردی: چطور یک تیم محصول با استفاده از اولویتبندی مناسب استراتژی محصولشان را توسعه دادند.
آیا میدانستید؟!
از 2200 متخصص محصولی که در تهیه گزارش مدیریت محصول در سال 2021 مورد نظرسنجی قرار گرفتند، چنین ارزیابی شده است که بزرگترین نقطه ضعف عده بسیاری از افراد در اولویتبندی بوده است!
“در بسیاری از موردها، تلاش برای اولویتبندی ویژگیها، نشانی از یک چیز بزرگتر است؛ مشکل اصلی نداشتن چشمانداز استراتژیک است”
Suzanne Abate – CEO at The Development Factory
اول از همه… استراتژی محصول
گامهای استراتژی محصول:
- ایجاد یک چشمانداز سطح بالا؛ چرایی ایجاد محصول
- صحبت با کاربران ایدهآل و بازار برای اطلاع از چالشهایی که باید حل شوند
- تعیین اهداف استراتژیک محصول
- تبدیل اهداف به موضوعاتی برای نقشه راه محصول
- بازبینی چشمانداز محصول برای اطمینان از مناسب بودن برنامه تعیین شده
“به نظر من وقتی چارچوبی برای اولویتبندی دارید، خیلی اهمیت ندارد که از چه چارچوبی استفاده میکنید. چیزی که من در کار با تیمها کشف کردم این است که هیچ چیز به اندازه یک فرآیند مطلق و قراردادی در اولویتبندی، روحیه افراد را کاهش نمیدهد.”
Suzanne Abate – CEO at The Development Factory
روشهای اثباتشده در اولویتبندی
صدها چارچوب برای اولویتبندی وجود دارد. در این قسمت بهترینها را برای تیمها، بیزینسها و استراتژیهای محصول بررسی میکنیم.
چارچوبهایی برای استراتژیهای محصول مشتریمحور:
1- مدل کانو
در مدل کانو، تیم محصول ایدهها را بر اساس اینکه هر ویژگی با توجه به هزینه ساخت، چقدر میتواند مشتریان را خوشحال کند، آنالیز و رتبهبندی میکند. این یکی از پرکاربردترین چارچوبها در مورد محصولات بوده و در میان شرکتهای مشتریمحور بسیار رایج است.
2- تفکر طراحی
شرکت IDEO که اغلب با ایجاد روش تفکر طراحی شناخته میشود، این مقوله را “رویکردی انسانمحور در ساخت محصولات” توصیف میکند.
این روش فرآیند توسعه محصول استاندارد را سرلوحه خود قرار میدهد. برخلاف آنکه اکثر شرکتها به ساخت محصول موردعلاقه خودشان فکر میکنند، تفکر طراحی از تیمهای محصول میخواهد که روی کاربران تمرکز کنند.
بنابراین اولین قدم در تفکر طراحی، تأکید بر کاربران، درک نیازها، خواستهها و چالشهای آنهاست. پس از این مرحله تیم باید شروع به تولید ایده برای حل چالشها کند.
3- کارهایی که باید انجام شوند (JTBD)
این یکی دیگر از چارچوبهای مشتریمحور است. این روش به تیمها کمک میکند تا از تفکر در مورد محصول به تمرکز بر خریدار محصول تغییر جهت دهند. این روش از تیم محصول میخواهد که این موضوع را بررسی کنند که مشتری با خرید محصول چه چیزی را بدست میآورد.
چارچوبهایی برای شرکتهای کوچک:
1- AARRR (چارچوب اندازهگیری دزدان دریایی)
این چارچوب میتواند به استارتاپها کمک کند تا کار خود را حول 5 معیار کلیدی و تأثیرگذار اولویتبندی کنند. این معیارها شامل موارد زیر هستند:
- آگاهی و فراگیری (Acquisition یا Awareness)
- فعالسازی (Activation)
- نگهداری (Retention)
- ارجاع (Referral)
- درآمد (Revenue)
رویکرد AARRR میتواند به هر نوع شرکتی کمک کند تا توسعه محصول خود را بر اساس مهمترین موارد برای مشتریان در هر سطحی از چرخه عمر کسبوکار اولویتبندی کند.
این چارچوب برای استارتاپها مناسب است زیرا آنها محدودیت بودجه داشته و زمان کمی هم برای اثبات یک محصول بادوام دارند.
چارچوبهایی برای شرکتهای بزرگ:
1- چارچوب چابک مقیاسبندی شده (SAFe)
این چارچوب میتواند به حل چالشهای رایج شرکتهای بزرگ در هنگام توسعههای چابک کمک کند و از یک رویکرد بالا به پایین برای تصمیمگیری با تمرکز بر تیم، برنامه و پورتفولیو محصول استفاده میکند.
SAFe به جای استفاده از یک روش واحد، به شکل یک پایگاه دانش گسترده که تیمهای موفق برای ارائه محصولات نرمافزاری خود از آنها استفاده کردهاند، کار میکند.
ویژگیهای کلیدی این چارچوب عبارتند از:
- به تیمهای چندوظیفهای کمک میکند تا همکاری مؤثرتری داشته باشند.
- به سازمانها کمک میکند تا شفافیت بین تیمها را بهبود بخشند.
- تمام جوانب یک پروژه را با اهداف تجاری گستردهتر هماهنگ میکند.
2- توسعه ویژگیمحور (FDD)
این یک چارچوب چابک است که توسعه نرمافزار را حول پیشرفت در ویژگیهای انجام میدهد. این نکته را باید بگوییم که FDD در بسیاری موارد شبیه به روش چابک است. چون مدل FDD رویکرد بالا به پایین برای تصمیمگیری دارد، عمدتاً برای شرکتهای بزرگ با سلسلهمراتب سازمانی واضح مناسب است.
چارچوبهایی برای سنجش ارزش در برابر سطوح منابع:
1- امتیازدهی RICE
چارچوب امتیازدهی RICE رویکرد کمی داشته و به تیمهای محصول کمک میکند تا نقشه راه خود را اولویتبندی کنند و به آنها اجازه میدهد که به آیتمها بر اساس فاکتورهای دسترسی، تأثیر، اطمینان و تلاش امتیاز بدهند.
پس از آنکه مجموع امتیازات ایدهها بر اساس چهار فاکتور به دست آمد، هر ایده یک امتیاز واحد برای تعیین ارزش نسبی آن برای محصول و شرکت خواهد داشت.
2- ارزش در مقابل پیچیدگی
رویکرد ارزش در مقابل پیچیدگی به یک تیم محصول اجازه میدهد تا هر ابتکار را بر اساس میزان ارزشی که دارد و میزان سختی اجرای آن، ارزیابی کند. پس از امتیازدهی به یک ابتکار بر اساس این دو معیار، تیم آن را در یکی از چهار ربع ترسیم کرده و آن را در نقشۀ راه اولویتبندی میکند.
ابتکاراتی که در نقشه راه شما بالاترین ارزش را به ارمغان میآورند و کمترین تلاش را میخواهند، به راحتی بدست میآیند. در همین حال، احتمالاً باید از ابتکاراتی که کمترین ارزش را دارند و تلاش زیادی میخواهند هم اجتناب کنید. ابتکاراتی که در دو ربع دیگر قرار میگیرند، ممکن است نیازمند بررسی بیشتر با تیم و ذینفعان شما باشند.
ارزش در مقابل پیچیدگی یک روش محبوب در میان تیمهای محصول است که به دنبال راهی هدفمند برای تخصیص زمان و منابع به ابتکارات بر اساس منافع درک شده یا بالقوه آنها هستند.
3- اولویتدهی وزنی
اولویتبندی امتیازدهی وزنی (که گاهی رویکرد سود در مقابل هزینه نامیده میشود) از امتیازدهی عددی برای رتبهبندی طرحها بر اساس مزایا و هزینهها استفاده میکند. این روش میتواند به تیمهای محصولی کمک میکند که به دنبال تکنیکهای اولویتبندی هدفمند هستند که در لایههای چندگانه دادهها نقش دارند.
مدیران محصول با استفاده از یک روش امتیازدهی برای رتبهبندی ابتکارات استراتژیک خود نسبت به عوامل از جنس سود و هزینه، میتوانند موارد هدفمندتر (و با بهرهوری بالاتر) را در نقشه راه محصول قرار دهند. امتیازدهی بر مبنای 1 تا 5 است. عدد 1 به معنای سود کم یا هزینه کم و 5 به معنای سود زیاد یا هزینه بالاست. امتیازی که انتخاب میکنید تعیینکننده درصد وزنی هر عامل تأثیرگذار در رتبهبندی است.
جدول برنامهریزی ProductPlan، که در اینجا نشان داده شده است، نمونهای از امتیازدهی وزنی در عمل است:
چارچوبهای ویژه برای تیمهای نرمافزاری چابک:
1- توسعه نرمافزار ناب (LSD)
این مدل بر حذف همه چیز جز آنچه محصول نیاز دارد، تمرکز دارد. گاهی به این استراتژی حداقل محصول بادوام (MVP) هم میگویند زیرا هدف تیم ارائه یک محصول خام به کاربران و استفاده از بازخورد آنها برای بهبود در طول زمان است.
2- توسعه درخواست سریع (RAD)
این یک چارچوب اولویتبندی چابک با تمرکز بر ساخت سریع محصولات نرمافزاری است که آنها را به طور مکرر بر اساس بازخوردها بهروزرسانی کرده و نسخههای جدید را به بازار عرضه میکند.
با استفاده از چارچوب RAD تیمهای محصول 4 مرحله توسعه محصول را طی میکنند:
- فاز 1: برنامهریزی نیازمندیها
- فاز 2: طراحی کاربر
- فاز 3: ساخت سریع
- فاز 4: ارسال نسخه جدید به کاربران (Cutover)
3- چارچوب چابک کریستال
مشابه روش توسعه چابک، چارچوب چابک کریستال بهجای فرآیندها و ابزارها، بر تعاملات بین افراد و تیمها متمرکز است. این چارچوب به تیمهای محصول این آزادی را میدهد تا روند کار خود را توسعه و بهبود بخشند.
ازآنجاییکه این چارچوب بسیار منعطف است، یک روش محبوب برای سازمانهایی است که میخواهند تیمهای خود را توانمند کنند.
چارچوبهای توسعهیافته توسط شرکتهای بزرگ:
1- چارچوب HEART | گوگل
اگرچه گوگل چارچوب HEART را برای طراحان تجربه کاربری (UX) خود توسعه داده، اما این روش برای اولویتبندی محصول هم به خوبی کار میکند. این چارچوب میتواند به تیم محصول کمک کند تا جنبههای مختلف محصول را ارزیابی کند.
پنج معیار کاربرمحور HEART عبارتند از:
- شادی (Happiness)
- مشارکت (Engagement)
- پذیرش (Adoption)
- نگهداری (Retention)
- موفقیت کار (Task Success)
چارچوب HEART با وادار کردن تیم محصول به سنجش هر یک از این این معیارها برای ایدههای مربوط به ویژگیهای محصول، میتواند به تیم کمک کند تا مهمترین موارد تأثیرگذار را در زمانی که حجم زیادی از ایدهها وجود دارد، اولویتبندی کند.
2- رو به عقب کار کردن | آمازون
این روش آمازون به تیم محصول کمک میکند تا ابتکاراتی را که بیشترین تأثیر روی کاربران خواهند داشت، تعیین کند. در این چارچوب، تیم محصول کارش را با تظاهر به آماده بودن محصول برای لانچ شروع میکند. سپس خبری را برای معرفی محصول جدید منتشر کرده که کاربران مورد هدف و مشکلی که برای آنها حل میکنند را توضیح میدهند.
تفکر پشت این چارچوب این است که وقتی که تیم محصول این خبر ساختگی را مینویسد، آیا مردم بهاندازه کافی مشتاق محصول هستند که این خبر را دنبال کنند یا خیر. اگر خبر را دنبال نکردند، یعنی نقص و کاستی در محصول چیزی وجود دارد یا اینکه تیم در مورد بعضی از مشکلات خوب فکر نکردهاند.
3- روش IMPACT | چارچوب جدید توسعهیافته توسط نائب رئیس تیم محصول ProductPlan
این روش بیش از آنکه یک چارچوب باشد، یک ذهنیت است و تضمین میکند که تیم محصول انرژی و منابع خود را به مهمترین کارها اختصاص میدهد.
با 6 پارامتر مطرح شده در این روش، تیم محصول میتواند موارد مختلف را اولویتبندی کند. پارامترهای IMPACT شامل موارد زیر هستند:
- جالب بودن: آیا مشتریان به محصول ما اهمیت میدهند؟ آیا میتوانیم داستانی از تغییرات مثبتی که محصولمان برای آنها ایجاد میکند بگوییم؟
- معنیدار بودن: آیا به طور معنیداری کسبوکارمان را در راستای دستیابی به اهداف پیش میبریم؟ آیا ارزش واقعی برای کاربران فراهم میکنیم؟
- مردم: چه کسی تحتتأثیر محصول ما قرار میگیرد؟ چه کسی از آن استفاده میکند؟ چه کسی برای آن پول پرداخت میکند؟
- قابلیت اجرا: آیا ایدههایی داریم که قابلدرک و اجرا باشند؟ آیا منابع، بودجه و تخصص لازم برای اجرای آنها را داریم؟
- شفاف بودن: آیا ما واقعاً میدانیم که چه کاری قرار است انجام دهیم؟ آن میتوان آن را طوری بیان کرد که حتی یک کودک هم متوجه شود؟
- قابل آزمایش بودن: آیا میتوانید موارد مختلف را امتحان کنید و موفقیت را به طور مداوم اندازهگیری کنید؟
روش اولویتبندی که انتخاب میکنید به محصول، فرهنگ سازمان و سبک مدیریت محصول شما بستگی دارد.
Jim Semick – ProductPlan’s Co-Founder and Chief Strategist
چطور میتوانید بهترین چارچوب برای تیمتان را پیدا کنید؟!
همانطور که در قسمتهای قبل دیدید، اولویتبندی یک رویکرد جامع برای همه تیمها و شرکتها نیست! چارچوبهای مختلف برای انواع مختلف شرکتها میتوانند استفاده شوند. حتی در تیم شما، بهترین چارچوب امروز ممکن است برای یک یا دوسال آینده اصلاً مناسب نباشد.
برای اینکه بهترین چارچوب اولویتبندی برای نیازهای تیمتان را انتخاب کنید، باید چند سؤال استراتژیک از خود بپرسید.
چه معیارهایی از موفقیت را باید در اولویت بگذاریم؟
فرض کنید شرکت شما قصد دارد از رویکرد رشد بر مبنای محصول استفاده کند. استراتژی شما این است که محصولی بسازید که خودش را به فروش میرساند. به جای توسعه بخش فروش، باید کاری کنید که مشتریان محصولتان را بهآسانی پیدا کنند، آن را امتحان کنند و بخرند. با این رویکرد شما کاملاً روی خوشحال کردن مشتریان با محصول خود تمرکز میکنید و نگران افزایش درآمد در کوتاهمدت نخواهید بود.
در این شرایط باید از یکی از چارچوبهای مشتریمحور مانند تفکر طراحی یا مدل کانو استفاده کنید تا اولویتتان شاد کردن مشتری باشد.
اگر یک استارتاپ کوچک با بودجه عملیاتی محدود هستید و سرمایهگذاران کمتحملی دارید، به جای انتخاب یک چارچوب برای اولویتبندی به فکر معیارهای درآمدزایی باشید. یک مثال میتواند چارچوب AARRR باشد چون این چارچوب فقط مواردی را اولویتبندی میکند که مستقیماً بر نتیجه کسبوکار و درآمد تأثیر میگذارند.
آیا ما انعطافپذیری بیشتری در چارچوب خود میخواهیم؟ آیا نیاز به فرآیند قابلپیشبینیتری داریم؟
برای برخی از تیمها بهخصوص در شرکتهای برتر، مجموعه دقیقی از راهنماها میتواند به اثربخشی فرآیندها کمک کند. برای مثال اگر تیم شما از قوانین مشخص و تعیینشده در رویکرد اولویتبندی شما سود میبرد، شما میتوانید چارچوبی مانند توسعه ویژگیمحور (FDD) را انتخاب کنید.
اگر میخواهید آزادی بیشتری برای خلاقیت در تصمیمگیریهای اولویتبندی خود ایجاد کنید، ممکن است چارچوب Crystal Agile را انتخاب کنید که یکی از منعطفترین رویکردها برای سازمانهای چابک است.
میزان منابع ما چقدر بر اولویتهای ما تأثیر میگذارند؟
اگر تیم محصول شما بتواند تنها تعداد کمی از توسعهدهندگان و بودجه محدودی را برای محصول شما تضمین کند، این موضوع باید در چارچوب اولویتبندی که انتخاب میکنید نقش داشته باشد و اثری از آن به چشم بخورد.
برای مثال، ممکن است بخواهید از مدل ارزش در مقابل پیچیدگی استفاده کنید که به تیم شما اجازه میدهد به هر ایده بر اساس ارزشی که به محصول داده و تلاشی که برای ساخت آن نیاز دارد، امتیاز دهد.
هنگام انتخاب چارچوب اولویتبندی، ملاحظات دیگری نیز وجود دارد. به عنوان مثال، اندازه شرکت شما، میزان دادههایی که تیم شما میتواند جمعآوری و تجزیهوتحلیل کند و اینکه تیم شما چقدر در استراتژی همکاری میکند – همه اینها میتوانند بر چارچوبی که در آن زمان برای شما مناسب است تأثیر بگذارند. خبر خوب این است که اگر یکی از این چارچوبها را امتحان کنید و برای نیازهای شما مناسب نباشد، میتوانید از چارچوب دیگری استفاده کنید.
حتی بهترین استراتژی اولویتبندی نیز کارایی مناسب را تیم شما نخواهد داشت، مگر اینکه کل تیم شما با آن همراه باشند.
Julie Hyman – Senior Product Manager, Quest Software
4 روش برای گسترش چارچوب شما
اولویتبندی نقشه راه محصول مانند یک ورزش تیمی است. هر چهارچوب اولویتبندی را که انتخاب کنید، اولین قدم برای موفقیت، ارائه آن به تیم شما خواهد بود. در اینجا برخی از بهترین روشها برای اجرای موفقیتآمیز را آوردهایم:
1. به دنبال تأیید تیمتان باشید.
زمانی که تصمیم گرفتید چارچوبی را امتحان کنید، آن را با تیم محصول خود مطرح کنید. تیم را از طریق فرآیندهای چارچوب راهنمایی کنید و به آنها بگویید که چرا فکر میکنید چارچوب انتخابی به شما کمک میکند که تصمیمات استراتژیک بهتری برای محصول بگیرید.
حتی ممکن است لازم باشد که یک جلسه اولویتبندی ساختگی اجرا کنید. یک محصول فرضی با لیستی از ویژگیهای رقابتی انتخاب کرده و از تیمتان بخواهید که بر اساس چارچوب انتخابی به آنها امتیاز دهد. هدف از این کار این است که با یک روش خلاقانه تیمتان یاد بگیرد که این چارچوب چطور کار میکند بدون اینکه فشار تصمیمگیری در مورد محصول واقعی روی آنها باشد.
هرچه بیشتر تایید تیم خود را به دست آورید، جلسات اولویتبندی شما مؤثرتر خواهد بود و دیدگاههای متنوعتری را برای تصمیمها در اختیار خواهید داشت.
2- تعداد مواردی که در یک زمان واحد اولویتبندی میکنید را محدود نمایید.
اگرچه هر یک از این چارچوبهای اولویتبندی میتواند به شما کمک کند فهرستی از ایدههای مربوط به ویژگیها و عملکرد محصول را محدود کنید، اما هیچ یک از آنها نمیتوانند به شما بگویند که چه تعداد را در نقشه راه محصول خود بگنجانید.
یکی از ریسکهای انتخاب یک چارچوب اولویتبندی جدید این است که مدیران محصول اغلب موارد زیادی را در برنامه اولویتدهی خود قرار میدهند که این موضوع تصمیمگیری در مورد اولویتها را سخت میکند. وقتی که چارچوب جدیدی را انتخاب میکنید، از تیمتان بخواهید که در یک بازه زمانی معین روی تعداد محدودی از موارد کار کنند و از قبل این محدودیت را به آنها اطلاع دهید.
قبل از اینکه وظایف بیشتری به توسعهدهندگان خود بسپارید، حتماً لیست ایدههایتان را محدودتر کنید.
3- چارچوب جدیدتان را با همه ذینفعان خود در میان بگذارید.
یکی از مزایای داشتن چارچوب اولویتبندی مناسب این است که به تیم شما کمک میکند تا با ذینفعان، مجریان، نمایندگان فروش و سرمایهگذاران خود ارتباط برقرار کرده و مجموعهای واضح از دستورالعملها را به آنها ارائه دهید.
اکثر مدیران محصول نمیتوانند به کارشناسانی که مشتاق اولویتبندی ویژگیهای جدید هستند، نه بگویند و در بسیاری از موارد، آنها نمیتوانند یک آیتم را در اولویت اصلی قرار داده یا برای آینده آن را کنار بگذارند.
زمانی که چارچوب اولویتبندی جدید خود را برای تیم محصول ارائه میکنید، بهتر است آن را با همه افراد شرکت به اشتراک بگذارید تا همه بدانند از روش جدیدی برای تصمیمگیریها استفاده خواهید کرد.
4- فرآیند اولویتبندی خود را استانداردسازی کنید.
یکی از ریسکهای اولویتبندی جدید این است که همکارانتان مفهوم اولویتبندی جدید را کاملاً مطابق چیزی که ارائه دادهاید، درک نکنند.
اگر روش AARRR را معرفی کرده باشید، برخی از اعضای تیم شما ممکن است فقط روی 2 معیار از آن تمرکز کنند؛ برای مثال جذب مشتری و فعالسازی. وقتی ایدهها را رتبهبندی میکنند، ممکن است حفظ مشتری، ارجاع و درآمد را نادیده بگیرند!
برای اینکه چارچوب شما بیشترین تأثیر مثبت را بر تصمیمات استراتژیک شرکتتان داشته باشد، باید از همه افراد بخواهید موضوعات را بر اساس معیارهای یکسانی بررسی کنند. به عبارت دیگر، به دنبال استانداردسازی هستید.
Servpro، یک شرکت امتیازدهنده سراسری شرکتهای پاکسازی آب و آتشسوزی از یک برنامه نقشه راه برای استانداردسازی فرآیند اولویتبندی استفاده میکند.
از آنجایی که شرکت به سرعت رشد کرده بود و بیش از 450 کارمند داشت، دپارتمانهای مختلفی از فرآیندهای موردنظرشان برای اولویتبندی استفاده میکردند. بنابراین مدیر برنامه شرکت، جیسون ویکس یک فرآیند استاندارد برای تیمهایی که کار توسعه را انجام میدادند، در نظر گرفت. او از برنامهریزی ProductPlan و مدل امتیازدهی وزنی برای ارزیابی همه درخواستها استفاده کرد.
از آنجایی که اپلیکیشن نقشه راه را با همه افراد به صورت آنلاین به اشتراک میگذارد، ویکس میتواند برنامههای استراتژیک و اولویتهای تیمش را برای تمامی بخشها و دپارتمانهای شرکت شفافسازی کند. همانطور که او خود بیان میدارد که نتایج برای عملیات Servpro تحولآفرین بود:
“اکنون همه میدانند که چرا خروجی کارشان به موفقیت نرسیده است؛ بنابراین ما از آنها میخواهیم که به صورت گروهی در مورد مسائل صحبت کرده و برای موفقیت محصول تصمیم بگیرند.”
حتی با وجود همه این چارچوبهای اولویتبندی رایج، اولویتبندی محصول یک چالش رایج در همه شرکتهاست.
Austin Yang – Senior Product Manager, Landbot
غلبه بر چالشهای رایج در اجرای چارچوب
بعد از تصمیمگیری در مورد اجرای یک چارچوب، بسیاری از اعضای تیم برخی عادتهای بد را نادیده میگیرند. برخی از این عادتها و راههای جلوگیری از آنها را در اینجا آوردهایم.
1- بر اساس کارهایی که رقبایتان میکنند، اولویتبندی نکنید.
در تیمها بسیار معمول است که از ایدههای رقیب در اولویتبندیهای خود استفاده کنند اما همچنان احساس کنند که آن ایده متعلق به رقیب است.
اگر تیم شما شواهد و دلایل روشنی داشته باشد مبنی بر اینکه افزودن ویژگیهای مشابه رقیب، نتایج مثبتی به همراه دارد، در این صورت میتواند آن ایدهها را در نقشه راه قرار دهد اما به هر صورت توسعه محصول باید بر اساس تحقیقات، بازخورد مشتری و ایدههای نوآورانهای باشد که شما و تیمتان گردآوری میکنید – نه بر اساس آنچه رقبا انجام میدهند.
2- به همه چیز بله نگویید.
حتی پس از اولویتبندی ایدهها با استفاده از چارچوب جدید، تیمهای محصول اغلب همچنان برای نه گفتن به درخواستهای فروشندگان، مدیران سطح C و مشتریان دست و پنجه نرم میکنند.
یک دلیل کلیدی برای داشتن یک چارچوب اولویتبندی در وهله اول، جلوگیری از این نوع اضافهبار در توسعه محصول است. به همین دلیل باید همه افراد شرکت را از چارچوب جدید خود مطلع کرده، سپس هنگامی که استفاده از چارچوب را آغاز کردید، به درخواستهایی که معیارهای موفقیت چارچوب شما را برآورده نمیکنند، به راحتی نه بگویید.
3- چیزهایی که آساناند را اولویتبندی نکنید.
وسوسهای که تیمهای محصول با آن مواجه میشوند این است که با اجرای سریع بسیاری از ویژگیها، مجموعهای از «بردها» را برای خود جمع کنند.
گاهی اوقات، تیم توسعه این حالت را تشویق میکند زیرا آنها ترجیح میدهند روی عملکردی کار کنند که ساخت آن آسانتر است. در مقابل این وسوسهها مقاومت کنید. به یاد داشته باشید، استراتژی محصول شما باید تنها بر روی ایجاد راهحلهایی متمرکز شود که به شرکت شما کمک میکند – تا مشتریان خود را خوشحال کنید، سهم بازار شما را افزایش دهد و درآمد را بالا ببرد – نه روی آنچه که میتوانید باعجله توسعه دهید و منتشر کنید.
چشمانداز محصول خود را تعریف کرده، سپس یک استراتژی برای تحقق آن در نظر بگیرید و در نهایت، فهرستی از ایدهها را برای عملکرد لیست کنید و با استفاده از چارچوب اولویتبندی، آن ایدهها را پیادهسازی کنید اما هرگز آنچه آسان است را از لیست اولویتبندی خود خارج کنید.
اولویتبندی درست به شما کمک میکند که درهمریختگی را از نقشه راه محصول خود دور کرده و فقط مسائلی که تأثیر واقعی بر بازار شما دارند را نگه دارید.
Annie Dunham – ProductPlan’s VP of Product
چگونه چارچوب اولویتبندی، نقشه راه شما را بهبود میدهد؟
با توجه به نقلقول Annie که در بالا گفته شد، یکی از مزایای بزرگ استفاده از چارچوب اولویتبندی برای تصمیمات مرتبط با محصولتان این است که به جلوگیری از پرشدن نقشه راه شما با ایدههای اشتباه کمک میکند.
در ادامه توضیح دادهایم که چگونه چارچوب مناسب میتواند نقشه راه محصول شما را بهبود ببخشد.
1- میتواند وقت تیم شما را آزاد کند و خلاقیتشان را به ظهور برساند.
بدون چارچوبی برای شناسایی ایدههایی که بزرگترین مزیتهای استراتژیک را برای تیم محصول به همراه دارند، تیم زمان و انرژی خود را صرف چرخه کارهای عقبمانده میکند.
یک چارچوب میتواند این مراحل را استانداردسازی کند. برای مثال، اگر مدل امتیازدهی وزنی را انتخاب کنید، تیم شما یک سری مراحل مشخص برای ارزیابی ارزش هر طرح در برابر هزینه آن خواهد داشت. وقتی این مراحل را برای همه ایدهها تکمیل کردید، موارد اولویتدار خود را خواهید داشت. دیگر نیازی به بحث، بازنگری و تجدیدنظر در لیست نیست چراکه شما بر اساس شواهد میدانید که چه مواردی را باید به نقشه راه محصول خود اضافه کنید.
آیا این بدان معناست که نقشه راه شما فقط ایدههای برنده را در بر خواهد داشت؟ البته که نه. هیچ تیم محصولی نمیتواند از قبل مطمئن باشد که کدام ایده موفقیتآمیز خواهد بود اما از آنجایی که چارچوب اولویتبندی فرآیند تصمیمگیری را استاندارد و کوتاه میکند، تیم زمان بیشتری برای توسعه ایدههای بالقوه و عالی خواهد داشت.
2- میتواند از درخواستهای ad-hoc که جایگاهی در نقشه راه ندارند جلوگیری کند.
استفاده از چارچوب اولویتبندی همچنین میتواند به تیم کمک کند تا با جریان بیپایان درخواستهایی که میتواند آنها را از مسیر پیشرفتشان خارج کند، به طور مؤثرتری برخورد کند. با این حال، برای اینکه این تاکتیک عمل کند، باید مطمئن شوید که همه ذینفعان شما میدانند که چگونه این چارچوب را به کار میگیرید.
فرض کنید تیم شما هیچ دستورالعمل ثابتی در طول فرآیند توسعه ندارد. شما نیز رویکرد مورد نظر خود را در ابتدای لانچ هر محصول جدید یا حتی در هر بار بهروزرسانی محصول موجود به صورت بداهه اعلام میکنید. در این شرایط چه چیزی میتواند مدیر اجرایی یا فروش را از متوقف ساختن چنین تیمی منصرف کند؟
بدون فرآیند مشخص، تیم باید هر بار در مورد درخواستها با مدیران وارد مذاکره شود و معمولاً در حضور مدیر اجرایی در چنین مذاکراتی شکست میخورند! هر بار که آنها مجبور میشوند روند فعالیت خود را تغییر دهند و دوباره بر روی یک پروژه خلاقانه و متفاوت تمرکز کنند، این خطر وجود دارد که توسعه محصولات ناتمام باقی بماند.
استفاده از چارچوبی که شما را قادر میسازد در هر مرحله خاص از پذیرش ایدهها یا درخواستهای جدید خودداری کنید، به شما کمک میکند تا از تیم محصول خود در برابر این انحرافات و ناکامیها محافظت کنید. همچنین به آنها اجازه میدهد تا در طول فرآیند توسعه خلاقانه بر روی ابتکار جاری تمرکز کرده و این شانس موفقیت محصول شما را افزایش میدهد.
3- میتواند به تیم شما کمک کند تا ایدههای استراتژیکتری را تولید کند.
همانطور که تیم محصول شما در عمل به چارچوب اولویتبندی تمرین میکند، شروع به پرسیدن این سؤال کلیدی از خود میکند:
چگونه این ایده یا ابتکار با معیارهای اولویتبندی ما مطابقت دارد؟
برای مثال فرض کنید از رویکرد جدید IMPACT استفاده میکنید. در این صورت، همکاران شما ممکن است به سرعت از خود بپرسند که آیا پیشنهاد ویژگی جدیدشان جالب و معنادار خواهد بود؟ آیا افرادی که آن را طراحی میکنند، به مزایای آن پی خواهند برد؟ آیا این یک درخواست عملی و انجامپذیر است یا خیر؟ آیا هدف آن برای تیم و مشتریان روشن است؟ و آیا تیم میتواند یک نسخه آزمایشی از آن ویژگی را قبل از متعهد شدن به توسعه کامل آن ایجاد کند؟
به عبارت دیگر، چارچوب اولویتبندی مناسب میتواند نقشه راه شما را با کاهش تعداد موارد پیشنهادی تیم که احتمالاً معیارهای موفقیت را برآورده نمیکنند، بهبود ببخشد.
آیا میخواهیم مشتریان جدیدی به دست آوریم؟ کسبوکار موجود را حفظ کنیم؟ روابط را حفظ کنیم؟
اگر دلیلی برای استفاده از یک ویژگی نداریم، پس اصلاً نباید آن را در نظر بگیریم.
Chris Dudak – Senior Manager of Product Management, Lionbridge
0 دیدگاه