skip to Main Content

100 اصطلاح تخصصی مدیریت محصول (قسمت دوم)

اصطلاح شماره 51: آنالیز محصول (Product Analysis) 

آنالیز محصول به جمع‌آوری و تحلیل داده‌ها به منظور دریافتن میزان علاقه کاربر به محصول اشاره دارد؛ به عنوان مثال، ابزارهای آنالیز محصول، مدت زمان استفاده کاربر از محصول در طی یک جلسه یا ویژگی‌های مورد توجه کاربر در طی استفاده از محصول را جمع‌آوری می‌کنند. تیم‌های محصول می‌توانند از این گونه اطلاعات در مورد نحوه مصرف محصول توسط مشتریان برای شناسایی نقاط قوتی که به ذائقه مشتریان خوش آمده است، استفاده کنند و برای پیشرفت محصول خود به‌کار گیرند. 

مثال‌هایی از ابزارهای آنالیز محصول، گوگل آنالیتیکس (Google Analytics)، اَمپلیتود (Amplitude) و … هستند.

اصطلاح شماره 52: بک‌لاگ محصول (Product Backlog)

بک‌لاگ محصول در واقع لیستی از وظایفی‌ست که فرآیند توسعه محصول را نشان می‌دهد. 

بک‌لاگ محصول باید حاصل نقشه راه محصول (Roadmap) شرکت باشد. نقشه راه، اهداف و برنامه‌ریزی‌ها را در سطح استراتژیک برای محصولات تعیین می‌کند. تیم‌های محصول و توسعه این ابتکارات استراتژیک را به زبان خودشان ترجمه و آن‌ها را در عمل پیاده‌سازی خواهند کرد. پس از این‌کار، تیم به صورت مرتب این لیست ترجمه‌شده را بازبینی می‌کند و مطمئن می‌شود که همه کارها و وظایف، درست در سر جایشان قرار گرفته‌اند.

اصطلاح شماره 53: فرایند توسعه محصول (Product Development Process)

فرایند توسعه محصول یک فرآیند گسترده که تمام قدم‌هایی که از شکل‌گیری مفهوم محصول تا موجود شدن آن در بازار فروش لازم است را شامل می‌شود. این قدم‌ها شامل شناخت نیاز بازار، تحقیقات لازم برای چشم‌انداز‌های رقابتی، مفهوم‌سازی یک راهکار، توسعه نقشه راه محصول، تصویر‌سازی محصول که چهره‌ای از مفهوم یک راهکار است، می‌باشد. 

مدیران محصول در اینجا همانند رهبران استراتژیک عمل می‌کنند اما توسعه محصول نیازمند شرکت تمامی افراد یک سازمان شامل: تیم مهندسی، طراحی، مارکتینگ و … است.

اصطلاح شماره 54: لانچ محصول (Product Launch)

لانچ محصول به تلاش هماهنگ و برنامه‌ریزی شده یک کسب و کار برای معرفی محصول جدید به بازار و در دسترس قرار دادن آن محصول برای خرید اشاره دارد. 

لانچ محصول علاوه بر به انجام رساندن هدف کسب و کار جهت ارئه محصول برای خرید در بازار، اهدافی دیگری همچون پیش‌بینی وضعیت محصول در آینده، جمع‌آوری بازخوردهای ارزشمند مشتریان، سرعت بخشیدن به شتاب و پیشرفت سازمان در بازار هدف نیز دارد. 

اصطلاح شماره 55: پروداکت لد گروث (Product-Led Growth)

در برنامه پروداکت لد گروث، یک کسب و کار محصول خود را ابزار اصلی جذب مشتری قرار می‌دهد. در این مدل برنامه‌ریزی مدیران محصول برخی کاربرد‌های محصول را رایگان در اختیار مشتریان قرار می‌دهند و انتظار دارند تعداد زیادی از کاربران مشتاق استفاده از نسخه پریمیوم باشند. 

یکی از بهترین مثال‌ها برنامه تحت وب Calendly است که زمینه برنامه‌ریزی زمان فعالیت می‌کند. زمانی که شما بخواهید با همکارانتان جلسه برگزار کنید زمان‌بندی آن را توسط این برنامه انجام می‌دهید که بسیار ساده است و قابلیت هماهنگی با هر برنامه مشابه را نیز دارد و رایگان است. اگر شخصی نیز بخواهد با شما جلسه برگزار کند نیز به نوعی Calendly را به شما معرفی کرده است همین روند معرفی و مصرف این برنامه بوده که بسیاری از کاربران آنرا به نسخه پریمیوم ارتقا دادند😊 

اصطلاح شماره 56: چرخه عمر محصول (Product Life Cycle)

محصولات روند های مختلفی را طی می‌کنند و هیچ محصولی برای همیشه باقی نمی‌ماند. چرخه عمر محصول این مراحل را در فهرستی ساده و آسان در چهار مرحله مجزا می‌گذارند. 

  • مرحله معرفی: مرحله آزمایشی که در آن شرکت محصول را منتشر می‌کند و در خلال آن قیمت پیشنهادی خود را بیان می‌کند و سعی می‌کند تا با راه‌های مارکتینگ و … محصول را جذب بازار کند.
  • مرحله رشد و پیشرفت: مرحله‌ای که محصول در دل و دستان مشتری جای پیدا می‌کند و به سرعت در بازار جذب می‌شود. در این مرحله سازمان منابع خود را برای جذب مشتری و اضافه کردن ویژگی‌های خفن به محصول هزینه می‌کند. 
  • مرحله بلوغ محصول: زمانی که روند رو به رشد محصول کاهش پیدا کرد ، سازمان تمرکز خود را از جذب مشتری جدید بر حفظ مشتریان قدیمی جلب می‌کند.
  • مرحله سقوط محصول: در نهایت یک محصول بالغ مشتریان خود را از دست می‌دهد این مرحله به واسطه تغییر نیازهای بازار یا بوجود آمدن راهکارهای نوین‌تر و بهتر از مخصول فعلی رخ می‌دهد. 

اصطلاح شماره 57: مدیر محصول (Product Manager)

مدیر محصول یکی از جایگاه‌های حرفه‌ای با تعریفی بسیار ضعیف است. ولی ما می‌توانیم با یکدیگر بر سر یکسری از مسئولیت‌های مدیر محصول توافق کنیم: 

  • 1- مدیران محصول چشم‌انداز و استراتژی بلند مدت محصولات شرکت را تعیین می‌کنند.
  • 2- آن‌ها این استراتژی را به همه افرادی که در روند ارائه محصول نقشی داشتند، مرتبط می‌کنند. 
  • 3- آن‌ها تیم‌های متعددی من جمله تیم توسعه، طراحی و … را برای توسعه و عرضه محصولات هماهنگ می‌کنند. 

اصطلاح شماره 58: تناسب محصول و بازار (Product-Market Fit)

زمانی یک شرکت به مرحله تناسب محصول و بازار رسیده است که تعداد زیادی از مشتری های هدف، محصولاتشان را بخرند، استفاده کنند و به بقیه نیز پیشنهاد دهند و آنقدر جایگاه محصول پایدار باشد که محصول از نظر درآمدی سودآور و مفید واقع شود.

برای تعیین اینکه یک کسب و کار به سمت تناسب محصول و بازار میرود، معیارهای مختلفی وجود دارد. کارشناسان ترکیبی از معیارهای کیفی و کمی را پیشنهاد می‌دهند همچون: 

معیارهای کمی : نت پروموتر اسکورینگ ، چرن ریت یا نرخ مارکت شیر

معیارهای کیفی : مثبت‌نگری در مورد محصول، افزایش جلسات با تیم مدیا و تحلیل جهت بحث کردن در مورد محصول

اصطلاح شماره 59: مدیر بازاریابی محصول (Product Marketing Manager)

مدیر بازاریابی محصول داستان توسعه محصول را به بازار می‌گوید. وظیفه مدیر بازاریابی محصول درک ارزش پیشنهادی محصول و تبدیل آن ارزش به پیام‌های کاربردی و قانع‌کننده برای مشتریان، مشتریان بالقوه و مخاطبان درونی است.

مدیر بازاریابی محصول معمولا به مدیران محصول یا بازاریابی گزارش می‌دهد. آن‌ها به عنوان رابط بین تیم محصول و مارکتینگ هستند و مسئولیت آنان عبارت است از :

  • توسعه پروسنای کاربر و مصرف کننده
  • تحیقیقات لازم در مورد بازار برای پیدا کردن محیط‌های رقابتی 
  • همکاری با تیم مارکتینگ برای بولد کردن ویژگی‌های جذاب محصولات 
  • آموزش تیم فروش در زمینه اینکه چگونه می‌توان مزایای محصولات را برای مشتریان بالقوه بیان کرد
  • توسعه گو تو مارکت استراتژی 
  • کارکردن با تیم مدیریت محصول برای تعیین اهداف و معیار‌های جهت راه‌اندازی و انتشار عمومی محصول 

اصطلاح شماره 60: پروداکت آپس (Product Ops)

پروداکت آپس یک جایگاه موازی تیم محصول برای کمک کردن به تیم جهت عملکرد بهتر است. متخصصان پروداکت آپس مسئولیت بسیاری از ابتکارات پشت صحنه را برعهده میگیرند. از جمله مثال‌های مرتبط با این مسئولیت‌ها می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

  • تسهیل‌کننده مصاحبه با کاربر و بقیه زمینه‌های تحقیقاتی 
  • نظارت بر بررسی‌های تیم تضمین کیفیت در مورد ویژگی‌های جدید 
  • تجزیه و تحلیل داده‌ها برای کمک به مدیران محصول در تصمیم‌گیری‌های منطقی‌تر و بهتر 
  • خلق فرایند‌های جدید کسب و کار برای ساده‌سازی مسیر توسعه محصول 
  • مدیریت ابزارهایی که تیم محصول استفاده می‌کند 
  • همکاری مستقیم با تیم پشتیبانی و فروش برای پیشرفت تجربه مشتری بهتر 

تیم مدیریت فنی محصول یک جایگاه ضروری دارد زیرا می‌تواند به روشن کردن مسیر برای کسب اطمینان بقیه کمک کند و با کمک این تیم، مدیران محصول، توسعه دهندگان و … می‌توانند در بهترین حالت عمل کنند. 

اصطلاح شماره 61: مالک محصول (Product Owner)

در سازمان‌های مبتنی بر عملکرد اجایل، مالک محصول به عنوان یک رابط میان تیم محصول و توسعه دهنده عمل می‌کنند. برای اینکه صاحبان محصول مفید واقع شوند بایستی رویکرد استراتژی تیم محصول را بدانند و آن را به زبان توسعه دهندگان ترجمه کنند.

مسئولیت‌های مالک محصول عبارت است از: 

  • 1- اولویت‌بندی تسک ها در لیست بک لاگ محصول 
  • 2- نوشتن داستان محصول و موارد استفاده آن برای توسعه‌دهندگان 
  • 3- نگه داشتن آزاد راه ارتباطی بین تیم محصول و توسعه 

اصطلاح شماره 62: موقعیت‌یابی محصول (Product Positioning)

موقعیت‌یابی محصول فرآیندی‌ست که در طی آن شما تصمیم می‌گیرید که بازار چگونه در مورد محصول شما فکر کند.

موقعیت‌یابی محصول موفق مستلزم این است که تیم شما به بفهمد: 

  • 1- چطور محصول شما میتواند مشکل مشتری را حل کند.
  • 2- چرا محصول شما انتخاب بهتری نسبت به رقبایتان است؟ 

شما می‌توانید بیش از یک موقعیت را برای یک محصول ایجاد کنید. هدف از موقعیت‌یابی محصول این است که محصول خود را تا حد امکان جذاب و زیبا برای بازار جلوه دهید. اگر محصول شما برای چندین بخش جمعیتی جذاب است، می‌توانید برای هر بخش یک برنامه موقعیت‌یابی ایجاد کنید. هر پیامی احتمالا متفاوت خواهد بود.

اصطلاح شماره 63: پروداکت استک (Product Stack)

پروداکت استک منظور تمام ابزارها‌، برنامه‌ها و منابعی است که مدیران محصول از آن برای آوردن محصولاتشان به بازار استفاده می‌کنند.

اجزای متداول یک پروداکت استک مدرن عبارت است از : 

  • نرم‌افزار رهگیری و آنالیز کاربر 
  • نرم‌افزار طراحی نقشه راه
  • برنامه‌های نظرسنجی مشتری 
  • برنامه‌های گفتگو و چت تیم 
  • گزارش‌های تحقیق صنعت 

اصطلاح پشتیبانی محصول از جامعه توسعه‌دهندگان الهام گرفته است که اغلب برنامه‌ها و ابزارهای تیم خود را به عنوان پشتیبان توسعه و فناوری توضیف می‌کنند.

اصطلاح شماره 64: استراتژی محصول (product Strategy)

استراتژی محصول شامل یک برنامه ریزی سطح بالا است که اهداف کسب و کار و روش رسیدن به آن از طریق محصولات را توضیح می‌دهد. 

استراتژی محصول باید به سوالات کلیدی زیر پاسخ دهد: 

  • جامعه هدف پرسونای ما برای این محصول شامل چه کسانی است؟
  • محصولات ما چه مشکلاتی از این جامعه هدف پرسونا‌ها رفع می‌کند؟
  • محصول ما چگونه خود را نسبت به رقبا متمایز کرده و پیروز رقابت بازار است؟
  • اهداف کوتاه‌مدت و بلند ما برای این محصول چیست؟

اصطلاح شماره 65: چشم انداز محصول (Product Vision)

چشم‌انداز محصول مأموریت بلند‌مدت محصول شما را به تصویر می‌کشد و به مخاطبان اطلاع می‌دهد. چشم‌انداز محصول شامل جملاتی کوتاه و الهام‌بخش است که خواننده را تحت تاثیر قرار می‌دهد. بیانیه چشم‌انداز محصول شما دقیقاً باید هدف شما از خلق این محصول را بیان کند. به عنوان مثال بیانیه چشم‌انداز اولیه گوگل این بود: “دسترسی به اطلاعات جهان تنها با یک کلیک” این بیانیه علاوه بر تاثیرگذاری بر خواننده بایستی بر افرادی که در یک سازمان کار می‌کنند نیز مؤثر باشد و هدف سازمان را به آن‌ها یادآوری کند.

اصطلاح شماره 66: مدیر برنامه (Program Manager)

مدیر برنامه فردی حرفه‌ای در مدیریت پروژه استراتژیک است که وظیفه او ایجاد ارتباط و هماهنگی میان ابتکارات لازم الاجرا برای یک سازمان است. برنامه‌ای که ایشان مدیریت می‌کند می‌تواند شامل هر نوع تجارت پیچیده‌ای باشد. تعهد آن‌ها لانچ یک محصول، اجرای فرآیند فروش آن یا تغییر کاربری دادن شرکت به یک پلتفرم ارتباطی جدید می‌باشد. مدیر برنامه بایستی نگاهی جز به کل داشته باشد و از ریز جزییات کلیات هدف را برای سازمان بسازد.
در کل مدیر برنامه ، نقشه‌های استراتژیک مدیران پروژه را راهبری می‌کند تا این اطمینان را حاصل کند که آنها در جهت هدف کلی سازمان در حرکت هستند. 

اصطلاح شماره 67: مدیر پروژه ( Project Manager)

مدیر پروژه مسئول اجرای طرح‌های شرکت است نقش ایشان بیشتر فنی است تا استراتژیک یعنی در حیطه عملیاتی کردن پروژه‌ها فعالیت می‌کنند تا در حیطه برنامه ریزی! 

زمانی که یک شرکت تصمیم می‌گیرد تا یک ایده زیبا را که خلق کرده عملیاتی کند، مدیر پروژه وظیفه عملیاتی کردن این پروژه از روی کاغذ به محیط واقعی را برعهده میگیرد و تیم‌های مربوطه را در حوزه عملیاتی رهبری می‌کند.

مسئولیت‌های مدیر پروژه عبارت است از:

  • تعیین حد و مرزهای پروژه شامل زمان اغاز و زمان اتمام 
  • برنامه‌ریزی و زمان‌بندی 
  • تخمین زدن بودجه مورد نیاز برای توسعه پروژه 
  • هماهنگی با فروشندگان محصول پروژه 
  • مطلع‌نگه‌داشتن تمامی تیم ها از وضعیت پروژه 
  • تضمین هماهنگی با افراد تیم پیش از هرگونه تغییر 

اصطلاح شماره 68: تضمین کیفیت (Quality Assurance)

تضمین کیفیت یک فرایند فعال برای جلوگیری از شکست کیفیت در یک محصول است. برای کمک به پی‌بردن به مواردی که ممکن است منجر به خطای کیفی شوند تیم تضمین کیفیت در تمامی مراحل توسعه اعم از تولید، تست، بسته‌بندی و … در کنار محصول حضور دارد.

بسیاری از شرکت‌ها به تیم تضمین کیفیت خود به عنوان عاملی برای پیشرفت کیفیت محصولات نگاه می‌کنند. 

توجه کنید گاهی اوقات تضمین کیفیت با کنترل کیفیت اشتباه گرفته می‌شود، در واقع QA یک فرآیند فعال است که تیم QC به داده‌های حاصل از آن واکنش می‌دهد. 

اصطلاح شماره 69: ریفکتورینگ (Refactoring)

برای شرکت‌های نرم‌افزاری، ریفکتورینگ به فرآیند تغییر، ارتقا یا پاک‌سازی پایگاه کد محصول اشاره دارد. هدف از تغییر ساختار این است که پلتفرم محصول نرم‌افزاری برای تعمیرات و ارتقا بهتر باشد. 

زمانی که تیم توسعه عملیات ریفکتورینگ را به درستی انجام دهد شما هیچ تغییری در ظاهر استفاده از نرم افزار نمیبنید بلکه این تغییر بنیانی و در زیرساخت‌های اصلی اعمال می‌شود. 

راه دیگری برای درک این مفهوم این است که بدانیم ریفکتورینگ شامل اعمال تغییرات بسیار کوچک در ساختار درونی کدنویسی محصول است که در عین حال عملکرد محصول و رفتار ان برای کاربران بدون تغییر می‌ماند. 

اصطلاح شماره 70: ریلیز نوتس (Release Notes)

ریلیز نوتس، اسناد فنی هستند که همراه با راه‌اندازی اولیه یا محصول یا در خلال آپدیت‌های محصول مانند بهبود ویژگی یا رفع اشکال‌، به مشتریان ارئه داده می‌شود. یک ریلیز نوتس خوب باید به طور واضح و مختصر تغییرات را به مشتریان اطلاع دهد. کار تهیه پیش‌گزارش‌های ریلیز نوتس بر عهده مدیران محصول است. 

بهترین روش‌های نوشتن ریلیز نوتس به شرح زیر است: 

  • 1- به زبان ساده و بدون استفاده از اصطلاحات فنی باشد.
  • 2- آن را کوتاه و قابل بررسی بنویسید.
  • 3- به جای اینکه جزییات تغییرات را بنویسید فقط بگویید دستاورد بهینه برای مشتری چیست؟
  • 4- آموزش‌های لازم را در صورت لزوم برای مشتریان قرار دهید.
  • 5- شعار برندتان را در خلال متن جاری کنید، یادداشت‌های انتشار لزوماً نباید خسته‌کننده باشند.

اصطلاح شماره 71: ریلیز پلن (Release Plan)

ریلیز پلن یک برنامه عملی است که برای ثبت و ردیابی فعالیت‌های برنامه‌ریزی شده پیرامون عرضه محصولات آینده طراحی می‌شود. این فعالیت‌ها اغلب شامل آموزش تیم پشتیبانی فروش، بروزرسانی خرید قسطی و برنامه‌ریزی کمپین‌های تبلیغاتی است. این برنامه‌ریزی به صورت کوتاه مدت و درون سازمانی انجام می‌شود و قرار نیست به صورت عمومی منتشر شود.

در اینجا می‌خواهیم روشی دیگر برای فهم نقش ریلیز پلن در توسعه محصول را بیان کنیم. همانگونه که نقشه راه به صورت استراتژیک در مورد علت ساخت محصول صحبت می‌کرد، ریلیز پلن به صورت عملی در مورد چگونگی انتشار محصول صحبت می‌کند.

اصطلاح شماره 72: ریتنشن (Retention)

شاخص ریتنشن برمیگردد به اینکه یک شرکت چقدر در نگهداری مشتریان خود موفق بوده است اگر شرکتی دارای شاخص ریتنشن بالا باشد این بدان معناست که مشتریان به محصولات این شرکت به چشم خانه امن خود نگاه می‌کنند و به آن‌ها اعتماد دارند در نتیجه این اعتماد است که آن‌ها به خرید از این شرکت ادامه می‌دهند و اگر شرکتی شتخص حفظ مشتری کمی داشته باشد در نتیجه افراد کمتری از محصولاتشان استفاده می‌کنند. 

یکی از دلایلی که کسب و کار‌ها دنبال افزایش شاخص ریتنشن خود هستند این است که آن‌ها بر این اصل باور دارند که بدست آوردن مشتری جدید چندین برابر هزینه بیشتری از حفظ مشتری کنونی دارد.

برای محاسبه شاخص ریتنشن در طی یک مدت زمان بایستی اطلاعات زیر را جمع‌آوری کنید:

  • 1- cs : تعداد مشتریانی که در ابتدای دوره داشته‌اید. 
  • 2- cn : تعادا مشتریان جدیدی که در طی این مدت زمان بدست آورده‌اید.
  • 3- ce : تعداد مشتریانی که در آخر دوره زمانی برای شما باقی ماندند.

برای محاسبه شاخص حفظ مشتری از فرمول زیر استفاده کنید : 

  • [(ce – cn)/cs]*100

اصطلاح شماره 73: ریستروپکتیو (Retrospective )

یکی از بخش های استاندارد توسعه اجایل، ریستروپکتیو است در واقع ریستروپکتیو یک جلسه پس از راه‌اندازی و معرفی محصول است که تیم محصول در برابر همگان از آنچه در طول فرایند توسعه و انتشار رخ داد، صحبت می‌کند. 

هدف از جلسه ریستروپکتیو این است مشکلات و کمبودهایی که در فرآیند توسعه و انتشار کشف می‌شوند را به درستی شناسایی کرده و در جهت پیشرفت شرکت بکار ببریم.

اصطلاح شماره 74: مدل امتیاز دهی رایس (RICE)

این مدل یکی از معروف‌ترین پلتفرم‌ها برای مشخص کردن ابتکارات اولویت‌دار جهت حضور در نقشه راه محصول می‌باشد. کلمه RICE مخفف 4 عامل موثر بر تیم برای رسیدن به هدف نهایی‌ست:

  • 1- Reach : (این ابتکار در یک بازه زمانی مشخص مشکلات چند نفر را می‌تواند حل کند؟)
  • 2- Impact (این ابتکار چه میزان فروش برای ما ایجاد خواهد کرد؟)
  • 3- Confidence (در چه مرحله‌ای از کار ما متوجه می‌شویم که این ایده به ما کمک خواهد کرد؟)
  • 4- Effort (چه میزان منابع از مهندسی، طراحی، بررسی و… برای این ابتکار نیاز خواهد بود؟)

در نهایت برای محاسبه این امتیاز از این فرمول استفاده کنید : 

Reach x Impact x Confidence ÷ Effort = RICE score 

اصطلاح شماره 74: رودمپ (Roadmap)

در مدیریت محصول‌، رودمپ یک طرح اولیه در سطح بالاست که برای برقراری ارتباط بین چشم‌انداز استراتژیک و اهداف یک محصول طراحی شده است. 

از آنجایی که مهندسان معماری می‌توانند نمای 30000 فوتی هر ابتکار استراتژیک را به تصویر بکشند، رودمپ نیز ابزار مفیدی برای تیم‌ها در موضوعاتی غیر از محوریت محصول خواهد بود. برای مثال تیم‌های مارکتینگ از نقشه‌های راه برای جذب و و تعیین استراتژی برای رسانه‌های اجتماعی خود استفاده می‌کنند. یا بخش‌های فناوری اطلاعات از نقشه‌های راه برای به اشتراک گذاشتن برنامه‌ها و اهداف سطح بالای خود برای تغییر کاربری کلی به یک پلتفرم جدید استفاده می‌کنند.

اصطلاح شماره 75: ابزار های طراحی رودمپ (Roadmapping Tool)

تا همین اواخر، مدیران محصول و دیگر متخصصانی که نقشه راه استراتژیک طراحی می‌کردند، چاره‌ای جز استفاده از برنامه‌هایی مانند صفحه گسترده، پاورپوینت‌، یا نرم افزارهای آفیس نداشتند. از آنجایی که این نرم افزار‌ها برای اهدافی همچون طراحی رودمپ تولید نشده بودند در تیجه طراحی و به اشتراک گذاشتن و تغییر لحظه ای یک نقشه را همیشه یک چالش بود. 

خوشبختانه، امروزه ابزارهای مخصوص طراحی رودمپ یعنی نرم افزارهای مبتنی بر وب که به طور خاص برای این منظور توسعه یافته‌اند، در اختیار مختصصان این امر قرار گرفته است.

 فقط چند نمونه از مزایای استفاده از ابزار های طراحی رودمپ مناسب عبارت‌اند از:

  • برنامه‌ها و استراتژی هارا بصورت بصری نشان می‌دهند. 
  • نمایش سطوح مختلف جزئیات و جابجایی را آسان می‌کنند. 
  • به راحتی قابل اشتراک‌گذاری هستند و فقط نیازمند یک لینک می‌باشند.
  • به راحتی قابل بروزرسانی هستند.

اصطلاح تخصصی شماره 76: اسکوپ کریپ (Scope Creep)

اسکوپ کریپ زمانی اتفاق می‌افتد که یک تیم به آرامی کنترل برنامه خود در حیطه کاری مربوطه را از دست می‌دهد و شروع به انجام وظایف یا اهداف بیشتری می‌کند.

تصور کنید یک تیم محصول اسکوپ زیر را برای یک جلسه تنظیم می‌کند: بحث کردن در مورد محل قرار دادن یک ویجت جدید در برنامه‌مان. اما در طول این جلسه، اعضای تیم پیشنهاداتی در مورد تغییر عناصر طراحی و تنظیم مجدد نحوه ارائه سایر ویژگی‌ها توسط برنامه ارائه می‌کنند. در این مرحله، جلسه به اسکوپ کریپ افتاده و به بیراهه میرود.

از آنجایی که تیم‌های محصول همیشه ایده‌ها و درخواست‌هایی را از طرف سرمایه‌گذاران و صاحبان کار دریافت می‌کنند و ایده‌های جدید خودشان را ارائه می‌کنند، اسکوپ کریپ یک تهدید واقعی است. به همین دلیل است که برای تیم مهم است که در وهله اول بر روی یک اسکوپ به توافق برسند – و در برابر هر گونه کار یا اهداف اضافی که وارد آن می‌شوند هوشیار باشند.

اصطلاح شماره 75: اسکرام مستر (Scrum Master)

در میان شرکت‌های مبتنی بر توسعه اجایل، اسکرام روشی محبوب برای تیم های چند جانبه است که به آنها اجازه می‌دهد خودشان، خودشان را مدیریت کنند و به سرعت تصمیم بگیرند و با تقسیم پروژه به بخش های کوچکتر کار را سریع پیش ببرند. فردی که مسلط به اسکرام است، اسکرام مستر نامید می‌شود. این فرد به عنوان هماهنگ‌کننده تیم و فردی که مسئول درک نمای کلی توسعه است، می‌باشد. اسکرام مستر از نزدیک با صاحب محصول کار می‌کند، وظایفی را به توسعه‌دهندگان محول می‌کند و ارتباط بین تیم‌های مختلف اعم از تیم محصول، توسعه، بازاریابی، فروش و غیره را برقرار می‌کند.

یکی دیگر از نقش‌های کلیدی اسکرام مستر رهبری استندآپ روزانه تیم است. استدآپ روزانه یک جلسه بسیار کوتاه معمولا کمتر از 20 دقیقه است، که در آن تیم به سه سوال پاسخ می‌دهد تا بر حسب توانایی خود برای انجام وظایف برنامه‌ریزی کند.

سوالات : 

  • 1- دیروز چه کاری انجام دادید؟
  • 2- امروز چه کاری انجام خواهید داد؟
  • 3- آیا موانعی بر سر راه شما وجود دارد؟ 

اصطلاح شماره 76: جلسات اسکرام (Scrum Meeting)

روش اسکرام اجایل به شرکت‌ها کمک می‌کند تا محصولات را سریع‌تر تولید کنند و به تیم‌هایشان اجازه می‌دهد تا خود سازماندهی کنند و بر تکمیل وظایف کوچک‌تر در بازه‌های زمانی کوتاه تمرکز کنند. یکی از اجزای اصلی یک پلتفرم اسکرام موفق، جلسه اسکرام است – که جلسات اسکرام شامل چندین نوع از جلسات منظم تیم را توصیف می کند.

  • 1- جلسه روزانه اسکرام : یک جلسه کوتاه روزانه که به تیم اجازه می‌دهد کار خود را برای روز برنامه‌ریزی کند و موانعی را که می تواند بر آن کار تأثیر بگذارد شناسایی کند. 
  • 2- برنامه ریزی اسپرینت: جلسه‌ای که قبل از تسک سریع و خشن بعدی برگذار میشود و جایی که تیم کارهای عقب مانده خود را بررسی می کند و تصمیم می گیرد که چه مواردی را برای اسپرینت آتی در اولویت قرار دهد. 
  • 3- اسپرینت ریستروپکتیو: بحثی پس از اسپرینت ، جایی که تیم اسکرام اتفاقات رخ داده را بررسی می‌کند و اشکالات کار را بررسی میکند و انهارا برای اسپرینت های بعدی رفع میکند.

اصطلاح شماره 77 : اسپرینت (Sprint)

در شرکت‌های  توسعه نرم‌افزار مبتنی بر اجایل، تیم توسعه کار خود را بر روی محصول در بازه‌های زمانی کوتاهی سازماندهی می‌کند که در آن توسعه‌دهندگان توافق می‌کنند که تعداد کمی از وظایف را انجام دهند. به هرکدام از این وعده های انجام وظایف اسپرینت گفته میشود که برای هر شرکت مدت زمانی بین دو هفته الی یکماه را شامل میشود.

اسپرینت‌ها از رویکرد توسعه اجایل پشتیبانی می‌کنند، که به نفع افزایش عملکرد محصول در بازار برای کسب بازخورد کاربر و بهبود همیشگی محصول است.

با یک مدل توسعه اسپرینت، یک شرکت می‌تواند بر روی دریافت ویژگی‌ها و به‌روزرسانی‌های کوچک به‌طور منظم به دست مشتریان تمرکز کند، نه اینکه مشتریان را زمان طولانی برای عرضه یک محصول عمده منتظر نگاه دارد. 

اصطلاح شماره 78 : بک لاگ اسپرینت (Sprint Backlog)

بک لاگ اسپرینت مجموعه ای از آیتم هایی است که یک تیم محصول چندکاره از لیست وظایف لازم الجرا برای محصول انتخاب می کند تا در طول اسپرینت آتی روی آنها کار کند.

به طور معمول، تیم در طول جلسه اسکرام خود در مورد این موارد به توافق می رسد. در واقع بک لاگ اسپرینت ، خروجی اولیه برنامه ریزی اسپرینت را نشان می دهد.

اصطلاح شماره 79  : برنامه ریزی اسپرینت (Sprint Planning )

در پلتفرم اسکرام اجایل، برنامه ریزی اسپرینت جلسه ای است برای تعیین هدف توسعه محصول و برنامه ریزی برای اسپرینت آتی که تمامی اینها بر اساس بررسی تیم از پذیرش محصول توسط کاربران صورت میگیرد.

یک جلسه موفق دو مورد استراتژیک مهم را به همراه خواهد داشت :

  • 1- هدف اسپرینت : خلاصه کوتاهی از آنچه تیم قصد دارد در اسپرینت بعدی انجام دهد. 
  • 2- بک لاگ اسپرینت : لیستی از استوری ها و سایر موارد عقب مانده که تیم موافقت کرده است تا در اسپرینت های اتی روی آنها کار کند.

اصطلاح شماره 80 :ذی نفعان محصول (Stakeholder)

هر محصولی تعداد زیادی ذی نفع دارد. 

ذی نفعان محصول شامل هر فردی در شرکت است که میتواند بر موفقیت و اجرای یک محصول تاثیر بگذارد یا تحت تاثیر این دو عامل قرار بگیرد. ذی نفعان محصول میتواند شامل مدیران شرکت ، توسعه دهندگان ، تیم محصول و .. باشند.

اصطلاح شماره 81 : تجزیه و تحلیل ذینفعان (Stakeholder Analysis)

در تجزیه و تحلیل ذینفعان ، شما تمام  افرادی که موثربر محصول شما هستند یا از ابتکار شما تاثیر میپذیرند را شناسایی میکنید. سپس این افراد را بر حسب میزان مشارکت و نفوذشان در پروژه گروه بندی میکنید و در مرحله بعد ، یک استراتژی برای ارتباط با هر کدام از این گروه های ذی نفع طراحی میکنید. 

 اصطلاح شماره 82 : استدآپ (Stanup)

استندآپ جلسه بسیار کوتاهی است که هر روز برگزار می شود و اعضای تیم وظایفی را که دیروز انجام داده اند، آنچه را که امروز قصد انجام آن را دارند، و موانعی که در حین کار با ان روبه رو میشوند را بیان میکنند. 

استنداپ ها از عناصر حیاتی پلتفرم توسعه مبتنی بر سریع و خشن است ، زیرا ارتباطات تیمی مکرر باعث هماهنگی بهتر تیم میشود. این اصطلاح نام خود را از این تصور گرفته است که این جلسات باید به اندازه کافی کوتاه باشند – معمولاً 15 دقیقه – که تیم بتواند در آن به حالت ایستاده شرکت کند.

اصطلاح شماره 83 : استوری پوینت (Story Point)

برای کمپانی های نرم افزار اجایل ، یک استوری کوچکترین واحد کار توسعه مستقل است که به کاربر اجازه میدهد تا یک وظیفه را در قبال محصول انجام دهد. 

هنگامی که تیم های توسعه اجایل نیاز به تخمین تلاش لازم برای انجام چند تسک مختلف در بک لاگ محصول را دارند ، اغلب از استوری پوینت به عنوان واحد اندازه گیری مشترک استفاده میکنند. این کار به این دلیل است که برای شرکت های توسعه اجایل، وطایف عقب مانده معمولا استوری ها هستند. 

اصطلاح شماره 84 : سانک کاست (Sunk Cost)

سانک کاست شامل تمامی سرمایه گذاری ها در زمان ، پول و … است که بصورت کامل هدر رفته و غیر قابل بازگشت است. 

بسیاری از کسب و کارها بر اساس یک اعتقاد اشتباه در مورد سانک کاست تصمیم میگیرند ، انها معتقعدند که برای تامین مالی یک طرح مشکل افرین مانند یک محصول شکست خورده باید ادامه دهند زیرا از قبل روی آن سرمایه گذاری کرده اند در صورتی که این اعتقاد اشتباه است و جلوی ضرر هر زمانی گرفته شود بهتر است. 

کسب و کار ها باید هر تصمیم استراتژیک را با توجه به واقعیت های کنونی اتخاذ کنند. در مورد ادامه حمایت از یک محصول شکست خورده سوالی که باید پرسیده شود این است که ایا با این سرمایه گذاری جدید ، موفقیت محصول حاصل میشود ؟ 

نه اینکه بیاییم و از خود بپرسیم آیا نباید سرمایه گذاری بیشتری برای این محصول ارائه داد ؟ 

اصطلاح شماره 85 : تجریه و تجلیل به روش SWOT

این روش یک راه برنامه ریزی برای شناسایی 4 عامل کلیدی برای هر تلاش و برنامه استراتژیک است. این روش مخفف : 1- نقاط قوت ان 2- نقاط ضعف ان 3- موقعیت ها 4- تهیدید ها است. 

در SWOT آنالیز نقاط قوت و ضعف محصول جزو فاکتور های داخلی است. نقاز قوت میتواند شامل تخصص دامنه یا مالکیت معنوی باشد. نقاط ضعف میتواند شامل مهارت های از دست رفته یا بودجه باشد. در مقابل موقعیت ها و تهدید ها جز عوامل بیرونی هستند و به رقابت ، بازار یا روند های تغییری که میتواند بر کسب و کار تاثیر بگذارد اشاره دارد. 

اصطلاح شماره 86 : بدهی فنی (Technical Debt)

یک شرکت نرم افزاری زمانی دچار بدهی فنی میشود که تیم توسعه جهت اضافه کردن یک ویژگی جدید یا آپدیت نرم افزار موجب به وجود امدن اشکالاتی در کد برنامه بشود بصورتی که در آینده باید زمانی برای اصلاح پایه کد اختصاص بدهند. 

به دلیل ماهیت در حال تغییر استراتژی های عملی و فناوری های توسعه نرم افزار ، بدهی فنی بخشی از روند طبیعی کار است. کسب و کار ها میتوانند از این بدهی به عنوان ابزاری برای پیشرفت استفاده کنند مانند گرفتن وام از بانک برای خرید خانه .

تیم های توسعه و محصولات باید این سوال را ازخود بپرسند که آیا این بدهی فنی ارزش این را در دراز مدت دارد که در آینده به اصلاح و تعمیر کد بپردازیم ؟ 

اصطلاح شماره 87 : مدیر محصول فنی (Technical Product Manager)

در حالی که هر مدیر محصول در یک شرکت فناوری باید سطحی از مهارت فنی موثر را داشته باشد، مدیر محصول فنی با پیشینه فنی قوی تری وارد این جایگاه می شوند. 

در گذشته اغلب مهندسان سابق یا متخصصان علوم کامپیوتر مهارت های خود را در بخش فنی محصولات پرورش میدادند و سعی میکردند ارتباط نزدیکی با تیم های توسعه ، مهندسی ، زیرساخت ها و … برقرار کنند. 

در برخی موارد این اصطلاح به ظاهر ساده ، درک قوی یک مدیر محصول از بخش فنی محصولات را توصیف میکند. اما در تعدادی از شرکت ها جایگاه خاصی برای مدیر محصول فنی در نظر گرفته اند آنها انتظار دارند که شخصی که در این موقعیت استخدام میشود بایستی دارای تجربه فنی مانند فعالیت در مهندسی سخت افزار یا توسعه نرم افزار باشد.

اصطلاح شماره 88 : تم (Theme)

در مدیریت محصول کلمه تم معنای دیگری دارد این کلمه به معنای بالاترین سطح هدف یا برنامه برای محصول است. به همین دلیل در بالای سلسه مراتب در نقشه راه محصول قرار دارد. 

در زیر هر تم در نقشه راه مجموعه ای از موضوعات مرتبط به نام اهداف استراتژیک یا اپیک وجود دارد. هر اپیک دارای زیرموضوعات مرتبطی ست که مستقیما با ویژگی ها و استوری های کاربران سر و کار دارد. 

راه دیگر برای مشاهده این سلسه مراتب این است که هر آیتمی در پروداکت رودمپ – استوری های کاربران ، ویژگی ها یا اپیکس – باید به یکی از موضوعات استراتژیک اصلی تیم محصول اضافه شود. 

شما میتوانید در مورد موضوع محصول به عنوان جواب دو سوال مهم نگاه کنید 

  • 1- چرا ما این محصول را میسازیم ؟ 
  • 2- چه مشکلاتی از بازار را حل میکنیم ؟

اصطلاح شماره 89 : توتال ادرسبل مارکت (Total Addressable Market (TAM

توتال ادرسبل مارکت  به حداکثر اندازه فرصت برای یک محصول خاص اشاره دارد. این شاخص به این سوال پاسخ میدهد که : اگر هر فردی به طور بالقوه بتواند یک محصول یا راه حل مشکل بیابد و انرا بخرد ، آن بازار چقدر بزرگ خواهد بود ؟

فرمول محاسبه شاخص توتال ادرسبل مارکت از طریق فرمول زیر بدست می اید : 

Average revenue per user (ARPU) x number of potential customers = TAM

اصطلاح تخصصی شماره 90 : ترن اور ریت (Turnover Rate)

ترن اور ریت به درصد مشتریانی که یک محصول یا شرکت در یک دوره زمانی از دست داده است ، بستگی دارد. برای شرکت های ارائه دهنده نرم افزار به عنوان خدمت ، ترن اور ریت به مشتریانی که بصورت فعال اشتراک خود را لغو کرده اند بهمراه مشتریانی که قصد تمدید اشتراک خود را ندارند ، بستگی دارد. بسیاری از کسب و کار ها از ترن اور ریت به عنوان چرن یاد می کنند.

اصطلاح تخصصی شماره 91 : پیشنهاد فروش منحصر به فرد (Unique Selling Proposition)

یک پیشنهاد فروش منحصر به فرد توصیفی واضح و مختصر از اینکه چگونه یک محصول با محصولات رقبای خود متفاوت است و بهتر از آنها عمل میکند ، است. 

از شرایط پیشنهاد فروش منحصر به فرد میتوان به 

  • 1- توضیح دهید چه عاملی شما را نسبت به رقبا متمایز میکند ؟ 
  • 2- دلایل خود را جهت اینکه محصول شما در زمینه خودش بهترین انتخاب است ، ارائه دهید. 

معروف ترین پیشنهاد های فروش منحصر به فرد عبارت اند از : 

کفش TOMS : با خرید هر جفت کفش ، برند ما یک جغت کفش به کودکان نیازمند اهدا میکند 

پیتزا DOMINO : پیتزای داغ تازه در کمتر از 30 دقیقه به دستتان میرسد و اگر بیشتر از این زمان شد قیمت ان رایگان است.

اصطلاح شماره 92 : یوزبلیتی تست (Usability Testing)

یوزبلیتی تست تکنیکی است برای ارزیابی آسان یا سخت بودن تعامل کاربران با محصول یک شرکت یا جنبه دیگری از تعامل مشتری با محصول .زمانی که یک شرکت شروع به پیاده سازی یوزبلیتی تست میکند ، مدیران محصول انتظار دارند تا معیار های زیر جمع آوری و تحلیل شوند :

  • درصد کاربرانی که توانسته‌اند یک کار معین را انجام دهند
  • میانگین زمانی که کاربران برای تکمیل یک کار معین صرف میکنند 
  • درصد کاربرانی که در محصول با خطا مواجه شده اند.
  • میانگین تعداد صفحه‌ها، کلیک‌ها یا سایر مراحلی که برای تکمیل یک کار انجام شده است.

اصطلاح شماره 93 : یوز کیس (Use Case)

یوز کیس مثالی از نحوه تعامل کاربر با یک محصول برای تکمیل یک کار یا رسیدن به یک هدف است.  مدیران محصول اغلب یوز کیس را برای توضیح چگونگی و چرایی استفاده مشتریان از بخش‌های مختلف محصول به کار می‌گیرند. آنها اغلب این موارد استفاده را به عنوان استوری های کوتاه و ساده برای کاربران بیان می کنند.

اصطلاح شماره 94 : تجربه کاربری (User Experience)

در توسعه محصول، تجربه کاربری به کلیت تعامل کاربر با یک محصول و اینکه آن تجربه چه احساسی در آنها ایجاد می کند، اشاره دارد. امروزه کسب‌وکارها تجربه کاربری را آنقدر برای موفقیت محصولات خود مهم میدانند که اکنون یک رشته حرفه‌ای – طراحان UX – مسئول یادگیری شخصیت‌های مشتریان شرکت و طراحی محصولاتی هستند که استفاده از آن‌ها مطمئن تر و لذت‌بخش‌تر باشد.

اصطلاح شماره 95 : پرسونای کاربر (User Persona)

پرسونای کاربر یک بیوگرافی ترکیبی است که جزئیات کلیدی کاربر هدف یک شرکت را توصیف می کند. تیم های محصول از ترکیبی از تحقیقات صنعتی و تجربه خود در صحبت با مشتریان برای توصیف ویژگی ها، نیازها و اهداف مرتبط افرادی که معتقدند از محصول استفاده خواهند کرد، استفاده می کنند. شخصیت کاربر از این جهت که کاربر نهایی یک محصول را توصیف می کند از شخصیت خریدار متمایز است . برای شرکت های محصولات مصرفی، این دو شخصیت – کاربر و خریدار – اغلب نماینده یک شخص هستند . اما برای شرکت هایی که به سایر کسب و کارها محصول می فروشند، شخصیت خریدار ممکن است متفاوت از افراد عادی یا تیم دیگری از کارمندانی باشد که از محصول استفاده خواهند کرد. 

اصطلاح شماره  96 : یوزر استوری (User Story)

در توسعه نرم افزار به روش اجایل ،یوزر استوری توضیحی مختصر و به زبان ساده از ویژگی یا عملکرد محصول است که توسط خود کاربر نوشته شده است.بسیاری از کارشنسان توسعه اجایل ،یوزر استوری را به عنوان کوچکترین واحد توسعه یک محصول که ممکن است نقطه عطفی برای رسیدن به عنصر کامل از عملکرد کاربر تبدیل شود ، یاد میکنند. 

یک یوزر استوری معمولاً از دیدگاه کاربر نوشته می‌شود و از این قالب پیروی می‌کند: «به عنوان [یک شخصیت کاربر]، می‌خواهم [این عمل را انجام دهم] در نتیجه  [من می‌توانم به این هدف برسم.]این نحوه نگارش به تیم این امکان را میدهد تا میان هدف و نیازمندی های داستان در قالبی روان و گویا ،ارتباط برقرار کند و جای هیچ سردرگمی باقی نگذارد.

اصطلاح شماره 97 : ولیو پراپزیشن (Value Proposition)

 ولیو پراپزیشن بیانیه ای است که مزایایی که مشتریان می توانند هنگام خرید یک محصول یا خدمات انتظار داشته باشند را مشخص می کند.  اکر این گزاره به خوبی نوشته شود میتواند تمایز رقابتی نیز ایجاد کند. اساساً، یک ولیو پراپزیشن برای بیان جنبه های منحصر به فرد ارزش محصول و الهام بخشیدن به مشتری برای خرید آن طراحی شده است.

اصطلاح شماره  98 : ونیتی متریکس (Vanity Metrics)

معیار های سرگرم کننده کسب و کار ها شامل : بازدید های شبکه های اجتماعی ، لایک ها ، اشتراک گذاری و … هستند. ولی زیادی به این معیار ها بها ندهید گاهی اوقات آمار های بیهوده در ظاهر عالی به نظر میرسند اما لزوما این آمار ها به دیدگاه های معناداری که در مورد نحوه ارتباط محصول شما به بازار راهکار میدهند ، تبدیل نمیشوند. 

اگر توییت شرکت شما تعداد زیادی فالوور جدید ایجاد کند، یا تبلیغ آنلاین شما برای خلاقیت جایزه صنعت را کسب کند، عالی است. آن را با تیم خود جشن بگیرید. فقط درک کنید که این نقاط داده شواهد مستقیمی از موفقیت محصول شما نیستند.

اما در عوض، روی تجزیه و تحلیل معیارهای محصول و کسب و کار تمرکز کنید که چیزی برای گفتن در مورد محصول نهایی شما دارند: کاربران فعال، چرن ریت ، طول عمر وفاداری مشتری و غیره.

اصطلاح شماره  99 : آبشاری (Waterfall)

واترفال یک رویکرد سنتی برای توسعه محصول است که با مراحل خطی برنامه ریزی، ساخت و ارائه ویژگی ها یا محصولات جدید مشخص می شود. تحت چارچوب واترفال ، تیم‌های محصول اسناد طولانی را پیش‌نویس می‌کنند – مانند مارکت ریکوآیرمنت ریسرچ و پروداکت ریکوآیرمنت ریسرچ –  که جزئیات تمام آنچه که برای تولید یک محصول جدید لازم است را شرح می‌دهند و سپس این جزئیات را قبل از شروع به کار توسعه دهندگان به تیم توسعه تحویل می‌دهند. 

در بسیاری از صنایع، به ویژه توسعه نرم‌افزار، واترفال با رویکرد اجایل جایگزین شده است، زیرا این روش جدیدتر به کسب و کار اجازه می‌دهد تا محصولات را سریع‌تر خلق کند و به مرحله انتشار برساند. 

همچنین، واترفال نشان‌دهنده حجم بزرگ‌تری از منابع هدر رفته است، زیرا یک کسب‌وکار متوجه نمی‌شود که محصولش در بازار در دل مشتریان جای میگیرد تا زمانی که تیم توسعه آن محصول را به طور کامل خلق کند. از سوی دیگر، با رویکرد اجایل، یک کسب‌وکار می‌تواند یک نسخه با عملکرد محدود را عرضه کند – که اغلب به آن مینیمم وایبل پروداکت گفته می‌شود و سپس این بازخورد را از کاربران دریافت میکند که ایا کامل کردن این محصول ارزش سرمایه گذاری دارد یا خیر ! 

اصطلاح شماره  100 : امتیازدهی وزنی (Weighted Scoring)

امتیازدهی وزنی یک تکنیک اولویت بندی است که در آن یک تیم یک رتبه بندی عددی را به چندین طرح استراتژیک از نظر سود و هزینه اختصاص می دهد.  این تکنیک برای تیم‌های محصولی که به دنبال روش های اولویت‌بندی عینی هستند که لایه‌های چندگانه داده را فاکتور می‌کنند، مفید است. عبارت وزن دهی ویژگی هسته بندی را به ذهن تداعی میکند در واقع این ویژگی از این واقعیت ناشی میشود که یک کسب و کار معیار های خاصی را مهمتر از بقیه معیار ها میداند و بنابراین به آن معیار بخش بیشتری از هسته را اعطا میکند. هدف رویکرد امتیازدهی وزنی ، به دست آوردن یک مقدار کمی برای هر آیتم رقیب در لیست شما است. سپس می توانید از این مقادیر برای تعیین اینکه تیم شما می تواند کدام موارد را در نقشه راه شما اولویت بندی کند، استفاده کنید.

اصطلاح شماره  101 : وایرفریم 

وایرفریم یک نمایش تصویری اولیه و دوبعدی از یک صفحه وب ، رابط برنامه یا طراحی یک محصول است. میتوان آنرا به عنوان یک طرح با میزان تطابق پایین و کاربردی در نظر گرفت. طراحان محصول و متخصصان تجربه کاربری وایرفریم ها را طراحی میکنند تا نحوه برنامه ریزی و اولویت بندی ویژگی ها و نحوه تعامل کاربران با یک محصول یا وب سایت را مشخص کنند. 

وایرفریم ها معمولا فقط عملکرد را نشان میدهند پس در آنها به دنبال سبک واقعی محصول نهایی و عناصر بصری نباشید ! به همین علت است که اکثر وایرفریم ها ساده به نظر میرسند زیرا در آنها از رنگ خاکستری به جای همه رنگ ها ، جای خالی به جای تصاویر و از Lorem Ipsum به جای متن استفاده شده است.

Back To Top