skip to Main Content

بهینه‌سازی و حمایت از محصول

در این فصل به نفش مدیر محصول در حمایت از محصول می‌پردازیم و درباره راه‌هایی که برای بهود و بهینه‌سازی محصول وجود دارد راهنمایی‌هایی را ارائه خواهیم داد. این راهنمایی‌ها حتی در مواقعی که محصولتان به نظر می‌رسد بدون نقص هم باشد به کار می‌آید. در این فصل همچنین به دام‌هایی که در راه مدیران محصول وجود دارد اشاره خواهیم داشت.


تبدیل شدن به یک حامی محصول بهتر

چگونه می‌توانید تأمین مالی(فراتر از بودجه تعیین شده) را برای یک ایده ابتکاری که خطر کنی‌بالیزیشن (هم‌نوع خواری) برای برخی از محصولات موجود را دارد، ایجاد کنید؟ پاسخ این سؤال به توانایی مدیر محصول در حمایت از یک محصول داخلی و کارآمد بستگی دارد.

علی‌رغم بحث‌های مکرر در مورد نقش‌های مهم مدیران محصول، مانند: شناخت مشتریان، شناختن فضای رقابتی، برقراری ارتباط با ذی‌نفعان و توسعه‌دهندگان، حمایت علنی از محصولات آن‌ها غالباً فراموش می‌کنیم که باید از محصولاتمان در داخل شرکت نیز دفاع کنیم.


شما به عنوان یک مدیر محصول، قهرمان داخلی محصول خود هستید.

به عنوان یک مدیر محصول، شما قهرمان محصول‌تان هستید، یعنی اگر شما به طور منظم و متقاعد‌کننده از محصولات خود در سراسر سازمان خود دفاع نکنید، محصولات شما هیچ قهرمانی نخواهند داشت و این می‌تواند برای محصولات و شرکت شما مضر باشد.


چرا محصولات شما به یک حامی داخلی احتیاج دارند؟

یک حامی داخلی برای محصولات، به شما در ساخت محصولات بهتر کمک می‌کند. شما به عنوان یک مدیر محصول، در طول پروسه ارائه محصول به بازار، با رقابت‌های درونی شرکت، محدودیت‌های بودجه و منابع در کل شرکت خود روبه‌رو هستید.

با داشتن حامی داخلی محصول در کنار مدیران، توسعه دهندگان، بخش‌های بازاریابی و فروش، تیم مشتری، سرمایه‌گذاران و سایر گروه‌های مربوطه، شانس بیشتری در کسب مزایا و امتیازات برای محصولتان خواهید داشت.

برای همه تیم‌ها آسان است که در جلسات اولیه تعیین استراتژی محصول، مشتاق و خوش‌بین باشند و از محصول دفاع کنند. امّا این هیجان در مراحل بعدی به طور حتم کاهش خواهد یافت، و در نهایت به عهده شخص دیگری است که حامی داخلی محصول در تمام مراحل توسعه باشد و همه را برای عرضه نهایی محصول تشویق کند. اهمیت دیگر وجود یک حامی داخلی برای موفقیت محصول، کمک به تمرکز بر اهداف استراتژیک و بزرگ شرکت است. از آنجا که نمی‌توانید بر همه جنبه‌های توسعه محصول خود نظارت داشته باشید، بنابراین باید به تیم‌های مختلف خود اعتماد کنید تا تصمیمات استراتژیک را در زمان واقعی اتخاذ کنید، و هرچه بیشتر نظارت داشته باشید و از اهداف استراتژیک محصول خود دفاع کنید، به احتمالاً زیاد تصمیمات سایر تیم‌ها نیز منعکس‌کننده اهداف بزرگتری خواهد بود.


چگونه می‌توانید به‌طور مؤثر از محصولتان دفاع کنید؟

در اینجا چند پیشنهاد وجود دارد:

ـــ ۱. چشم‌اندازهای استراتژیک محصول‌تان را با کل شرکت به اشتراک بگذارید.

هنگامی که با همکاران‌تان به ویژه با اشخاص یا تیم‌هایی که همه جزئیات یا نیازهای بازار را درک نمی‌کنند، در مورد ویژگی‌های محصول صحبت می‌کنید، ایجاد و حفظ اشتیاق برای شما دشوار خواهد بود، بنابراین سعی کنید ارتباطات خود را در سراسر سازمان حفظ کنید و در مورد مشکلات بازاریابی محصولات‌تان، ارزش افزوده، چگونگی ارائه محصول در بازار، درآمد و نقش رهبری با کل تیم‌ها صحبت کنید.

همچنین، اگر تیم‌هایی که روی محصولات شما کار می‌کنند از درخواست‌های شما سرپیچی کردند، شما می‌توانید با اتصال این درخواست‌ها به چشم‌انداز استراتژیک محصول، شانس بیشتری برای همراهی این تیم‌ها به سمت خود داشته باشید.

ـــ ۲. با هر فرد یا تیم متناسب با درکشان از فضای محصول صحبت کنید.

هنگام صحبت با مدیران محصول متوجه شدیم که اغلب ذی‌نفعان اجرایی تمایلی ندارند در مورد جزئیات فنی یک محصول چیزی بدانند و این تنها یکی از دلایل مهمی است که چرا باید مکالمات‌تان در مورد محصولات‌تان متناسب با درک گروه‌هایی که با آن‌ها صحبت می‌کنید باشد. برای مثال، هنگامی که با تیم فروش یا بازاریابی صحبت می‌کنید، باید روی این نکته تأکید کنید که چگونه محصول شما به حل مشکلات‌شان در زمینه فروش و بازاریابی کمک می‌کند امّا هنگام گفتگو با مدیران، باید بر درآمد نهایی محصول یا راه‌های ورود محصول به بازارهای جدید تأکید کند.

 این بدیهی است که نرم‌افزار نقشه راه ابعاد مختلفی دارد و وقتی با چندین مخاطب مختلف مانند: توسعه‌دهندگان، مدیران، مشتریان و غیره صحبت می‌کنید،  نباید فقط یکی از ابعاد آن را به نمایش بگذارید.

ـــ ۳. همواره از محصولات حمایت کنید.

تبدیل شدن به یک حامی محصول مؤثر به این معناست که شما همیشه و در همه حال باید این نقش را ایفا کنید، نه فقط زمانی که از شما خواسته می‌شود دربارهٔ چیز خاصی صحبت کنید. باید این کار را بخشی از وظیفه خود کنید و در همه حال فرصت‌های دفاع از محصول را بیابید.

همیشه گزارشاتی از بازخورد مثبت مشتریان یا مشکلاتی که محصول شما به حل آن‌ها کمک می‌کند داشته باشید و این گزارشات را در سراسر شرکت به گوش تیم‌هایی مانند تیم‌های توسعه، تیم فروش، تیم رهبری، و غیره برسانید و به آن‌ها اطلاع دهید که: «به نظر می‌رسد که  بسیار موفق عمل می‌کنیم»

ضمناً انتظار نداشته باشید تیم‌های شما هر روز با انگیزه و پرانرژی باشند. زندگی و مسئولیت‌های روزمره آن مانع این مسئله می‌شود. بنابراین هر جا که می‌توانید برای کمک به انگیزه تیم‌های خود از داده‌ها و گزارشات بازار استفاده کنید و موفقیت و نتایج کارشان را روزانه به آن‌ها یادآوری کنید.

ـــ ۴. در هر فرصتی، اخبار خوب محصولات را در شرکت پخش کنید.

 یک راه عالی برای ایجاد انگیزه و اشتیاق در تیم‌های داخلی، به اشتراک گذاشتن اخبار خوب دربارهٔ محصولات‌تان است. اگر تیم فروش شما معامله بزرگی را بست، محصول‌تان در رسانه‌های تجاری یا بازرگانی مورد تشویق قرار گرفت یا  نظر یا نقل‌قول مثبتی از یک کاربر دریافت کردید، خبر آن را به گوش کل شرکت برسانید.

شنیدن این که محصول‌تان در بازار موفق عمل می‌کند یا منجر به حل مشکلات بازار و جلب رضایت مشتریان می‌شود، باعث ایجاد شور و اشتیاق واقعی در میان تیم‌ها می‌شود. به آن‌ها بگویید که کار معناداری انجام می‌دهند که منجر به تغییری مثبت در زندگی افراد می‌شود.

ـــ ۵. جلسات منظمی برگزار کنید تا همه از آن مطلع شوند.

 غالباً جمع کردن همه برای بحث درباره پیشرفت محصول و یادآوری اهداف کلان آن می‌تواند شور و شوق زیادی برای محصول ایجاد کند. یکی از مواردی که مدیران محصول را به انجام آن تشویق می‌کنیم، برگزاری جلسات منظم با گروه‌های ذی‌نفع مختلف از جمله بازاریابی، فروش، پشتیبانی، مهندسی و غیره است. این جلسه‌ها همچنین فرصتی عالی برای به‌روزرسانی پیشرفت‌های کسب شده هستند. به عنوان مثال در این جلسات می‌توانید در مورد چیزهایی که از سفرهای خود آموخته‌اید بحث کنید و با مشتریان صحبت کنید.

 همچنین توصیه می‌کنیم جلسات خود را با مشتریان ضبط کنید و آن‌ها را با تیم‌های داخلی خود به اشتراک گذارید. هرچه اطلاعات بیشتری را با تیم‌های داخلی خود به اشتراک بگذارید، آن‌ها فرصت بیشتری برای دیدن نتایج بزرگ کار خود و رضایتمندی افرادی را خواهند داشت و با اشتیاق بیشتری می‌توانند به کار خود ادامه دهند.


همیشه طرفدار باشید.

ارائه موفقیت‌آمیز یک محصول به بازار فوق‌العاده چالش برانگیز است. سنجیدن اولویت‌ها، منابع محدود و فشار در برابر سایر اولویت‌ها. هرچه بتوانید از تیم‌های خود پشتیبانی بیشتری برای تحقق اهداف استراتژیک شرکت کسب کنید، شانس شما برای عرضه یا نگهداری یک محصول موفق در بازار بیشتر است.

در هر فرصتی که دارید، دائماً از محصولات خود حمایت کنید.  خلاصه: همیشه طرفدار باشید.


مدیران محصول: رهبر هستید یا پیرو ؟

رهبری، هم شامل رهبری داخلی در سطح شرکت و هم رهبری در سطح بازار می‌شود. به عنوان یک مدیر محصول، وظیفه شما این است که محصول‌تان را در جهت چشم‌انداز هدایت کنید و در زمینه شغلی خود یک متخصص تمام عیار باشید. شما می‌توانید با نوشتن، سخنرانی در کنفرانس‌ها و دنبال کردن رسانه‌های اجتماعی، رهبری بازار محصول‌تان را در دست بگیرید. به‌همین منظور چند نکته برای شروع کار آورده شده است.


چگونه می‌توانید برای یک سخنرانی دعوت شوید یا افرادی را که به‌دنبال سخنران هستند، بیابید؟ 

در ابتدا با سخنرانی در جمع‌های کوچک‌تر راه خود را برای دعوت به سخنرانی در کنفرانس‌های بزرگ باز کنید. از این طریق هم شناخته می‌شوید و هم مهارت‌های گفتاری خود را نیز تقویت می‌کنید. هنگام انتخاب سخنران برای کنفرانس‌های مهم، افراد به دنبال اشخاصی هستند که قبلاً این کار را انجام داده و دارای اعتبار زیادی در حوزهٔ محصول باشند. البته، این امر به شما کمک می‌کند تا یک موضوع جالب را پیشنهاد دهید. امّا شما باید از نظر مهارت‌های سخنرانی در جمع پیش از کنفرانس‌های بزرگ تمرین کنید.

نسبت به سخنرانی در جمع احتیاط کنید: رهبری به شما اجازه نمی‌دهد که به صورت علنی صحبت کنید. راه‌های زیادی برای ارسال پیام شما وجود دارد، از جمله نوشتن و رسانه‌های اجتماعی، که می‌تواند به شما کمک کنند بدون این‌که در کنفرانس‌ها صحبت کنید خود را به عنوان یک رهبر معرفی کنید.


آیا معتقدید که یک رهبر متفکر همیشه باید دارای نظری راسخ و اصیل باشد و از پیروی نظرات دیگران خودداری کند؟ اگر پاسختان مثبت است، چگونه می‌توانید آن را در یک دستورالعمل شرکتی بگنجانید؟

بیشتر رهبرانی که از آن‌ها پیروی می‌کنیم دارای نظرات و صدای متمایزی هستند و موضع به‌خصوص خودشان را دارند. البته این بدان معنی نیست که شما هم باید موضوعاتی را انتخاب کنید که بحث‌برانگیز باشند، امّا باید سعی کنید که موضع و نظر خودتان را داشته باشید. بنابراین سعی کنید میان اتخاذ مواضع خودتان و سیاست‌های شرکت، تعادل درستی برقرار کنید. 

مثلاً ما در اولین کتاب‌مان در مورد نقشه راه محصول، در حالی‌که روش‌های مختلفی برای ایجاد نقشه راه محصول و اولویت‌بندی وجود دارد، مواضع مشخص خودمان را اتخاذ کردیم. این یک موضوع مشترک در سراسر کتاب است و یک دیدگاه مشخص برای آن وجود دارد.


ROI رهبری را چگونه اندازه‌گیری می‌کنید و چگونه تأثیر خود را بر فروش ردیابی می‌کنید؟

 تمام فعالیت‌های رهبری به نفع محصول است، امّا ارتباط مستقیم آن‌‌ها به فروش بسیار دشوار است زیرا این فعالیت‌ها از طریق کانال‌های مختلفی به دست می‌آیند. ممکن است ربط دادن مشارکت‌های گفتاری، رویدادهای آموزشی یا فعالیت‌های اجتماعی مرتبط بسیار دشوار باشد، امّا این بدان معنا نیست که نباید این نوع فعالیت‌ها را انجام دهید. در نهایت این یک رویکرد عالی است، بازار را آموزش دهید.


چگونه می‌توانید نقش یک رهبر را در صنعتی که تحت تسلط تحلیلگران است، اجرا کنید؟

 بسیاری از تحلیلگران از طریق نوشتن مقاله، سخنرانی در کنفرانس‌ها و اقداماتی از این دست در قبال رهبری رویکردی کاملاً محافظه‌کارانه و سنتی اتخاذ کرد‌ه‌اند. بنابراین این فرصت‌ برای شما فراهم است که بتوانید از طریق رسانه‌های جدید مانند شبکه‌های اجتماعی، کوئرا و غیره که تحلیلگران از آن‌ها استفاده نمی‌کنند، خودتان را مطرح کنید.

همچنین تحلیلگران اغلب طیف گسترده‌ای از صنعت شما را پوشش می‌دهند. بنابراین فرصتی برای شما فراهم می‌شود تا در یک زمینه خاص تخصص داشته باشید. سپس، می‌توانید محتوای خود را از طریق کانال‌هایی که تحلیلگران استفاده نمی‌کنند تبلیغ کنید. تضمین می‌کنیم که بیشتر تحلیلگران به سؤالات پاسخ نمی‌دهند و فرصت‌هایی وجود دارد که بتوانید خود را از دیگران متمایز کنید و از برخی تحلیلگران پیشگام‌تر باشید.


دروغ‌هایی که مدیران محصول به خود می‌گویند.

مدیران محصول، به ویژه مدیران اختصاصی، گاهی اوقات با زیاده‌روی در حمایت و پشتیبانی از محصولاتشان می‌توانند از اهداف اصلی نقشه راه غافل شوند و حتی دیدگاه آن‌ها نسبت به بازار، رقبا، مشتریان و حتی استراتژی‌های طولانی مدت محصولاتشان نیز دچار انحراف شود. در نهایت، بسیاری از این ایده‌های انحرافی می‌توانند به دروغ‌هایی تبدیل شوند که مدیران محصول به خود می‌گویند.

البته اکثر اوقات، این دروغ‌های کوچک نه به دلیل عدم صداقت، بلکه به دلیل تلاش خیرخواهانه یک مدیر محصول برای حمایت از محصولش است که رخ می‌دهد. وقتی نیروهای خارجی (مدیران اجرایی، سرمایه‌گذاران، مشتریان) به‌طور اجتناب‌ناپذیری به توسعه محصول فشار می‌آورند، مدیر محصول غالباً به سمت ایده‌هایی می‌رود که امیدوار است بهترین موقعیت را به محصولش دهد.

این فهرست دروغ‌هایی است که باید از گفتن‌شان خودداری کنید. زیرا چسبیدن به چنین تصورات غلطی می‌تواند باعث کاهش سرعت پیشرفت شما و محصولتان شود.


دروغ شماره ۱: من مدیرعامل محصولم هستم.

 حتی اگر شرکت‌تان گاهی از شما با عنوان «مدیرعامل محصول» یاد می‌کند، به این معنی نیست که می‌توانید CTO یا Ops VP شرکت هم باشید یا می‌توانید سمت مدیر عاملی محصول را به عناوین‌تان اضافه کنید. این فقط به این معنی است که در نهایت، شما مسئول موفقیت و شکست محصولات هستید.

البته از برخی جهات، هرچه نقش‌تان را به عنوان مدیر محصول جدی‌تر بگیرید، بهتر است، زیرا به یک حامی قوی‌تر و متقاعدکننده‌تر تبدیل خواهید شد. فقط از ما به شما نصحیت: «سِمت مدیر عاملی را خیلی جدی نگیرید.»


دروغ شماره ۲: به عنوان مدیر محصول، تمام تصمیم‌گیری‌های محصول باید توسط من گرفته شود.

همانند مورد ۱، بسیاری از افراد از مدیران محصول به عنوان مدیر عامل محصول یاد می‌کنند و با در نظر گرفتن این سمت، تصور می‌شود چون شما رئیس هستید، حق وِتو هم دارید. امّا به خاطر داشته باشید که حتی مدیران عامل هم تمام تصمیماتِ شرکت‌شان را به تنهایی نمی‌گیرند و مسئولیت و اختیار تصمیم‌گیری را به متخصصان مربوط در سراسر شرکت تفویض می‌کنند. شما باید مشابه این رویکرد را در قبال محصولات‌تان نیز داشته باشید. به این دلیل که:

اولاً، امروزه در یک بازار متلاطم و با توسعه سریع محصول، اگر تمام تصمیمات تنها توسط شما گرفته شود، چگونه وقت می‌کنید به خواسته‌های مشتری فکر کنید یا وضعیت رقبایتان را تحلیل کنید؟ اگر به‌خواهید بدون تفویض اختیار پیش روید دیر یا زود در تنگنا قرار می‌گیرید و به یک مدیر بی‌نظم تبدیل می‌شوید.

دوماً، به یاد داشته باشید که یکی از مهم‌ترین عوامل در موفقیت مدیریت محصول، تیم‌سازی است، ایجاد جو دوستانه در بین همکاران و درک مشترک هدف. تیم شما باید در توسعه محصول شما مشارکت داشته باشد، در غیر این صورت بهترین کارشان را به شما ارائه نمی‌دهند. اگر تعریف تیم‌تان را به خدمت‌گذاران و انجام‌دهندگان اوامر دیگران تقلیل دهید، نمی‌توانید انتاظار تعهد یا اشتیاق زیادی از اعضای تیم‌تان داشته باشید.

و سوم، شما در تمام جوانب توسعه محصول‌تان متخصص نیستید. بگذارید افراد فنی کارهای فنی را انجام دهند. ایده‌های بازاریابی را به تیم بازاریابی بسپارید. وظیفه اصلی شما این خواهد بود که همه افراد را برای رسیدن به یک هدف استراتژیک مشترک تشویق کنید و همه چیز را در مسیر درست قرار دهید. اگر مسئولیت تصمیم‌گیری را به متخصصان تیم‌تان بسپرید، موفقیت بیشتری خواهید داشت.


دروغ شماره ۳: نظرسنجی به ما می‌گوید: باید این کار را انجام دهیم، بنابراین باید آن را انجام دهیم.

به این مورد باید از جنبه‌های مختلف توجه کرد.

اول، همان‌طور که شما مدیرعامل محصول نیستید، خدمتگزار کاربران هم نیستید. خروجی نظرسنجی‌ها، بازخورد مشتریان  گرچه بسیار ارزشمندند و می‌توانند به شما در مورد پرسونای کاربر و فرصت‌های جدید بازار بینش خوبی دهند امّا این داده‌ها به تنهایی نمی‌توانند به عنوان طرح اصلی عرضه نسخه بعدی محصول شما عمل کنند.

شما باید این بازخوردها را را با بینشی که در مورد بازار دارید ترکیب کنید و اجازه ندهید نتایج نظرسنجی‌ها به «اثبات علمی» برسند و همه مجبور شوند آن‌ها را پیاده‌سازی کنند. با انجام این کار شما در مسیر اشتباهی قرار می‌گیرید.

دوم، دقیقاً از چه کسی نظر سنجی می‌کنید؟ این یک دام مشترک برای تیم‌های محصولی است. آن‌ها بسیاری از نظرسنجی‌های کاربران را ارسال می‌کنند ولی بارها و بارها از همان چند کاربر بازخورد می‌گیرند. باز هم، نتایج این نظرسنجی می‌تواند آموزنده و مفید باشد، امّا شما نمی‌توانید تمام تصمیمات‌تان را بر مبنای نظر همین چند کاربر بگیرید.

و سوم، در مورد این‌که نیازها و اولویت‌های کاربران با گذشت زمان، به‌سرعت تغییر می‌کنند، در این صورت چه می‌کنید؟ اگر تیم‌تان را بر اساس پاسخ نظرسنجی‌ها هدایت کنید و ساخت محصول برای چندین ماه طول بکشد، چگونه می‌توانید مطمئن باشید که حتی پاسخ دهندگان نظرسنجی که بیشترین اشتیاق را برای مشاهده تغییرات پیشنهادی‌شان دارند، منتظر بمانند؟


دروغ شماره ۴: من در فروش یا بازاریابی نیستم.

بسیاری از مدیران محصول که افتخار می‌کنند خود را به عنوان حامی یا قهرمان محصولات‌شان بنامند، در‌حالی که نمی‌پذیرند که بخشی از موفقیت آنها مدیون تلاش تیم‌های فروش و بازاریابی است. زیرا  معمولاً به محصولات‌شان به چشم یک اثر هنری می‌نگرند که با ظرافت تمام نیازها را برطرف می‌کند. البته چنین احساساتی از جهاتی می‌تواند مثبت باشد زیرا نشان می‌دهد که مدیر محصول چقدر به محصولش اهمیت می‌دهد. امّا جنبهٔ‌ منفی این احساسات این است که چون مدیر محصول گمان می‌کند در حال ساخت محصول بسیار مهمی است، پس نیازی به نگرانی در مورد فروش و بازاریابی ندارد.

امّا چیزی که این مدیران محصول فراموش می‌کنند این است که حتی اگر این محصول‌شان واقعاً یک اثر هنری باشند، همچنان هنرشان برای درآمدزایی به بازاریابی و فروش نیاز دارد.

و در آخر اگر فکر می‌کنید فعالیت‌های فروش یا بازاریابی مهم نیستند، به این پرسش‌ها پاسخ دهید: چگونه می‌توانید سهامداران عمده‌تان را متقاعد کنید که در مرحله اول محصول را پیش ببرند؟ چگونه تیم توسعه را متقاعد خواهید کرد که طبق جدول زمان کار کند؟ و چگونه می‌توانید مشتریان را ترغیب کنید که این محصول همان چیزی است که آن‌ها می‌خواهند؟

پس شما به عنوان یک مدیر محصول باتجربه همیشه در حال فروش بوده و هستید. پس فارغ از این‌که تنها یک فیش حقوقی دریافت می‌کنید. مدیر محترم، شما فقط در تیم محصول حضور ندارید، بلکه هم عضوی از تیم فروش هستید، هم بازاریابی.

اگر محصولی را تولید می‌کنید و آن را به بازار عرضه می‌کنید، در واقع هیچ نیازی به نقشه راه محصول ندارید.


دروغ شماره ۵: به نقشه راه احتیاجی ندارم زیرا یک تیم قوی هستیم.

شما یک تیم توسعه قوی هستید؟ فوق‌العاده است. امّا این موضوع ربطی به نیاز یا عدم نیاز تیم‌تان به «نقشه راه» ندارد. در واقع، شما تنها زمانی به نقشهٔ راه احتیاج ندارید که نخواهید محصولتان موفق باشد.

به خاطر داشته باشید عدم نیاز به نقشهٔ راه محصول، یعنی:

  • برای محصول‌مان نیازی به چشم‌انداز و استراتژی بلندمدت نداریم.
  • برای توسعه محصول به تعیین هیچ محدودیت یا اولویتی نیاز نداریم.
  • ما برای قانع کردن ذی‌نفعان که چرا محصول‌مان را با روش خاصی تولید می‌کنیم، به هیچ‌گونه نمایش تصویری از برنامه استراتژیک‌مان نیاز نداریم.
  • برای سنجش میزان موفقیت کارهایمان، نیازی به یک برنامه استراتژیک که بتوانیم در هر زمان به آن مراجعه کنیم، نداریم.

بیشتر مدیران محصول مجبور به تهیه و نگهداری نقشه راه محصولات‌شان با استفاده از ابزارهای اشتباه شده‌اند. زیرا هیچ‌وقت ابزار مناسبی وجود نداشته است.

اگر مجبورید نقشه راه محصول‌تان را در اکسل یا پاورپوینت (که نرم‌افزاری‌های مناسبی برای تهیه و نگهداری نقشه راه نیستند) ایجاد و به‌روزرسانی کنید  پس ممکن است به هر دلیلی از ایجاد نقشه راه برای محصولات‌تان چشم‌پوشی کنید و یکی از قدرتمندترین ابزارهای استراتژیک موجود برای بهبود عملکرد یک مدیر محصول را از دست دهید.

یک نقشه راه تمام عیار همه مواردی که در بالا ذکر شد، یعنی ایجاد یک چشم‌انداز استراتژیک طولانی‌مدت برای محصول، تصویرسازی از برنامه‌های‌تان برای اشتراک‌گذاری با ذی‌نفعان و یک برنامه مداوم برای سنجش میزان موفقیت کارتان را برای شما فراهم می‌کند.


چه‌طور مانع رشد محصول می‌شوید؟

یوه‌ای مانند «زغال اخته» را تصور کنید. اگر مدیر محصول یک شرکت مواد غذایی بودید برای ارتقاء محصولات مرتبط با زغال اخته چه می‌کردید؟ شرکت‌هایی وجود دارند که حتی با محصولی ساده ولی بی‌نظیر همچنان راه‌های جدیدی برای خلق ارزش و ورود به بازارهای جدید می‌یابند. Cran-Pomegranate™، مجموعه‌ای متنوع و بسیار موفق از محصولات با پایه کرن بری ایجاد کرده‌اند.

چنین نوآوری‌هایی به احتمال زیاد از تیم محصولات و بازاریابی شرکت خلق می‌شوند. امّا اجازه دهید به سراغ پرسش‌مان بازگردیم: آیا می‌توانید مانع ارتقای محصولات‌تان شوید؟ پاسخ منفی است، امّا نه به دلایلی که شما فکر می‌کنید.


هنگامی که ارتقاء و بهبود محصول دشوار می‌شود.

اگر با این پرسش روبه‌رو شدید، احتمالاً سعی می‌کنید سناریویی را در نظر بگیرید که محصول شما در سطحی است که هر مدیر محصولی آرزوی آن را دارد. یعنی، محصول شما تمام قابلیت‌های مورد نیاز برای حل مشکلات مشتریان و جلب رضایت آن‌ها را دارد، به وضعیت مناسبی از فروش رسیده و هرساله، هم از مشتریان موجود و هم از مشتریان جدید درآمدزایی می‌کند و از نظر ویژگی‌های محصولی یک محصول تمام عیار است.

 به عبارت دیگر، به نظر می‌رسد محصول فرضی شما در این سناریو یک ماشین سودآور است که برای روشن نگه داشتن درآمدزایی نیازی به هیچگونه پیشرفت بیشتری ندارد و فقط هر از چند گاهی کمی تعمیر و نگهداری لازم است. احتمالاً بسیاری از مدیران محصول معتقدند که در شرایطی مانند این سناریو که محصول آن‌ها عملکرد بسیار خوبی دارد، مشتری را خوشحال می‌کند و سودده است، ممکن است بتوانند حداقل برای مدتی از ارتقاء آن دست بردارند.

با این حال، فکر می‌کنیم که حتی در این سناریوی تقریباً کامل هم صرفاً نشستن و نگاه کردن سودی نخواهد داشت.

به خاطر بسپارید اگر بازار به محصول شما علاقه دارد، آن محصول همیشه جای رشد دارد.


۳ راه برای بهبود و ارتقاء محصول

اگر به نظر می‌رسد محصول شما از همه نظر تمام و کمال است، مطمئن باشید هنوز هم روش‌های مختلفی برای جستجوی راه‌های بهبود محصول وجود دارد.

ـــ ۱. محصول‌تان را با اتصال به یک اکوسیستم بزرگتر بهبود بخشید.

این همان کاری است که تیم‌های خلاق شرکت Ocean Spray با آبمیوهٔ زغال اخته انجام دادند. آن‌ها به جای استراحت، برای بهبود محصول‌شان تلاش کردند و از راه‌های خلاقانه‌ای استفاده کردند و این شرکت در حال حاضر توزیع‌کننده اصلی آبمیوه زغال اخته در بازار است.

ما در دنیایی زندگی و کار می‌کنیم که می‌خواهیم ابزارهای‌مان با ابزارهای دیگر ادغام شوند.
به عنوان مثال، مایکروسافت‌ورد را در نظر بگیرید. از نظر فیچر، این برنامه تا حدی کامل است که هیچ‌کس از آن انتظار نسخهٔ جدیدی همراه با عملکردهای جدیدی را ندارد. مطمئناً، ممکن است در آینده چند فیچر جدید به آن اضافه شود، امّا تیم‌ها دیگر منابع زیادی را به ایجاد فیچرهای جدید برای این برنامه اختصاص نمی‌دهند و دلیل این کار هم منطقی است: آن‌ها مشکلات کاربرانشان را کم و بیش حل کرده‌اند.امّا آیا می‌دانید تیم ورد باید روی چه چیزی کار کند؟ برای مثال «ادغام». ادغام ورد با برنامه‌های دیکته یا تشخیص گفتار. این کار می‌تواند محصولی را بهبود بخشد که خودش نیازی به افزودن فیچرهای بیشتر ندارد.

ـــ ۲.  محصول‌تان را با تبلیغات و برندینگ بهبود بخشید.

بیایید یک مثال دیگر بزنیم: اویل آف اولی برای چندین نسل یک برند مراقبت از پوست درجه یک بود. امّا در سال‌های اخیر، شرکت مادر پروکتر و گمبل شاهد کاهش فروش خط تولید بوده است. جوانان امروزی علاقه چندانی به یک برند قدیمی با شعار «راز زیبایی مادر شما» ندارند. به عبارت دیگر، چالش‌های خط تولید اویل اف اولی لزوماً ناشی از کمبودهایی در محصولات نبود.

  می‌بینید که برای محصولات این کمپانی هم مشکلی که در سناریوی قبلی به آن اشاره کردیم به وجود آمد. حتی اگر محصول شما ارزش پیشنهادی منحصربه‌فردش را یافته باشد، رضایت کاربران را جلب کرده و سودده باشد، در نهایت به این خاطر که هیچ بازاری ساکن نیست و نیاز و خواسته‌های مشتریان همواره ثابت نیست، باز هم این محصول به بهبود نیاز خواهد داشت.

در مورد اویل اف اولی، آنچه اتفاق افتاد این بود که یک مشتری جدید ظهور کرد که از نظر علمی بیشتر فکر می‌کرد و انتظار شعار دیگری برای اویل اف اولی داشت.

بنابراین این شرکت نام تجاریش را به اولی تغییر داد و سپس شروع به خلق ارزش برای محصولات مراقبت از پوستش مانند: بازسازی و محافظت از پوست در برابر آسیب رادیکال‌های آزاد و روتینی برای حفظ جوانی و شادابی پوست، کرد.

ـــ  ۳. با استفاده از UX، محصول‌تان را بهبود ببخشید.

آمازون در اوایل شروع به کارش معمولاً به مشتری‌هایش قول حمل ۳ تا ۵ روزه را می‌داد و اغلب با تحویل سریع‌تر بسته‌ها، مشتریانش را سورپرایز می‌کرد. سپس شروع به حمل و نقل ۲ روزه برای بسیاری از اقلام فروخته شده‌اش کرد. اخیراً، این شرکت استخدام تعداد زیادی از رانندگان را آغاز کرد تا بتواند محصولات را در همان روز تحویل دهد.

 و امروزه آمازون در حال آزمایش پهپاد خود با نام «آمازون پرایم‌ایر» است که اگر همه چیز طبق برنامه پیش برود، شما می‌توانید یک محصول را واقعاً ظرف چند ساعت پس از ثبت سفارش‌تان دریافت کنید.

حمل و نقل در آمازون، یکی از مهم‌ترین بخش‌های محصول است. امّا نکته قبلی همچنان باقی است: حتی اگر محصول شما از همه نظر کامل باشد، با بهبود جنبه‌های دیگر مانند جلب نظر کاربر، می‌توانید آن را بهبود ببخشید.

برای مثال همواره می‌توانید برای محصول نرم‌افزاری‌تان، به دنبال روش‌هایی برای ساده‌سازی روند بارگیری، نصب یا بهبود روند پردازش و راحت‌تر شدن کار با برنامه‌تان باشید. حتی می‌توانید به روند پشتیبانی فعلی‌تان نگاهی بیندازید و روش‌هایی جدیدی برای دریافت نظر مشتریانی که برای کمک با شما تماس می‌گیرند بیابید.محصول شما فقط مجموعه‌ای از فیچرهای مختلف نیست بلکه یک تجربه است که به محض شروع تحقیقات مشتریان در مورد شرکت و محصولات‌تان آغاز می‌شود و تا زمانی که آن‌ها از محصول‌تان استفاده می‌کنند، ادامه دارد. پس بهتر است از کل این مسیر نقشه‌ای تهیه کنید و بارها آن را مرور کنید. مطمئناً مواردی را خواهید یافت که نیازمند بهبود هستند.

Back To Top