20ویژگی یک مدیر محصول موفق
بن هوروویتز در کتاب “سختی کارهای سخت” به ویژگیهای یک مدیر محصول خوب اشاره میکند. اگر چه این نوشته مربوط به چندین سال قبل است اما همچنان بسیار مرتبط و سرشار از توصیههای خوب و مفید است.
هنگام مطالعه کتاب متوجه شدم که از نظر ذهنی در حال بررسی موارد گفته شده در بین بهترین مدیران محصولی که میشناسم، هستم. من در طول این سالها صدها مدیر محصول/ برنامه را مدیریت کردهام و با تعداد بیشمار دیگری کار کردهام. بسیاری از آنها را از بهترینهای صنعت میدانم و تعدادی از این افراد نیز به صمیمیترین دوستان من تبدیل شدهاند. بنابراین، لیستی از رفتارهایی که در بین افراد برتر مدیریت محصول مشاهده کردهام را گردآوری کردم.
اینها به مهارتها و رویکردهایی تبدیل شدهاند که با آن برای دیگران ارزش قائل میشوم و سعی میکنم آن را در دیگران رشد بدهم. من در مورد جامع و مطلق بودن این روش ادعایی ندارم. موارد کاملا واضح همانند “انسان شایستهای است” یا “با مردم با احترام رفتار میکند” و موارد مشابه را کنار گذاشتهام. این مطلب به گونهای نوشته شده است که گویی در حال توصیف بهترین مدیر محصول برای دوست یا همکارم هستم.
در واقعیت غیرممکن است که همه این ویژگیها در یک فرد وجود داشته باشد. اگر این مطلب را در مورد خودتان مطالعه میکنید، نکته کلیدی این است که متوجه شوید که کدام مورد با شما و موقعیت شما همخوانی دارد. یکبار که فهمیدید، دفعات بیشتری آن را تکرار کنید (روی نقاط قوت سرمایهگذاری کنید.) زمانی که از اصطلاح صنعتی مدیر محصول استفاده میکنم در واقع منظور افرادی هستند که در تولید یک محصول سهیم هستند. این افراد میتوانند با عناوین مختلفی همچون مدیر محصول، مدیر برنامه، طراح، توسعهدهنده، فروش یا بازارایابی شناخته شوند. به بیان دیگر مهارتها از عناوین، بالاتر و مهمتر هستند.
این لیست بدون در نظر گرفتن ترتیب و اولویت نوشته شده است چرا که ارزش هر کدام از ویژگیها بنا به موقعیت متغیر است و به فرد، تیم و زمینه فعالیت بستگی دارد. بنابراین بدون در نظر گرفتن اولویت آن را راهنمای خود قرار دهید. با این حال طبق مورد 10 باید الویتبندی را رعایت کرد. بنابراین اگر مجبور باشم سه ویژگی را برای مدیر محصول انتخاب کنم، احتمالا این موارد خواهند بود:
- با چرا شروع کنید (مورد 1)
- کنجکاو است و برای کنجکاوی ارزش قائل است ( مورد 13)
- دارای دیدگاهی قوی است (مورد 18).
سنجه دیگران ممکن است متفاوت باشد اما من معتقدم که این سه مورد بسیار اساسی هستند به نحوی که با آنها میتوان به موارد دیگر دست یافت. در ادامه 20 ویژگی کلیدی که کمک میکند مدیر محصول موفقتری باشید را بیان میکنیم.
لیست ویژگیهای کلیدی مدیران محصول موفق
1) مدیر محصول با چرا شروع میکند
مدیر محصول همیشه با مشتری شروع میکند و به وضوح بیان میکند که:
- چرا یک نفر میخواهد از محصول ما استفاده کند؟
- ما کدام یک از مشکلات زندگی مشتریان را حل میکنیم؟
سیمون سینک به خوبی این رویکرد را خلاصه کرده است. مدیر محصول نظراتی را مینویسد که میخواهیم کاربران ما (کاربران محصول) بنویسند. زمانی که ماموریت یا هدفی برای محصول تعیین میکند، افراد را حول این هدف و ماموریت جمع میکند. او در مورد این چشمانداز سرسخت است اما در مورد نحوه اجرا و رسیدن به آن هدف، انعطافپذیر است.
“در مورد چشمانداز سرسخت و در اجرا منعطف باشید“
جف بزوس
2) مدیر محصول محصولاتی میسازد که مشکلات خودش را حل کند
یک مدیر محصول میداند که بهترین محصولات آنهایی هستند که برای خودش ساخته میشوند. در اغلب موارد این توصیه را به مدیران عامل میکنند درحالیکه این توصیه به هر کسی که محصولات را برای زندگی میسازد، ارتباط دارد. در واقع، با کار روی محصولاتی که از آنها استفاده میکند، با مشتری همدلی کرده و یک احساس شهودی از آنچه مشتری به آن نیاز دارد، پیدا میکند. او هر روز از محصول استفاده میکند و یکی از بهترین آزمایشکنندهها در تیم است و مشکلات مرتبط با کیفیت را بهتر از هر کس دیگری پیدا میکند.
“اگر به ریشه و اساس استارتاپهای موفق نگاه کنید، تعداد کمی از آنها به تقلید از سایر استارتاپها شروع به کار کردهاند. آنها ایدههای خود را از کجا گرفتهاند؟ اغلب ایدهها از برخی مشکلات خاص و حلنشده که توسط بنیانگذاران شناسایی شدهاند، نشات گرفته است.“
پل گراهام
3- اهداف، اقدامات و ارتباطات را به صورت واضح و مشخص، تعیین میکند
او یک تعریف روشن از موفقیت برای هر تیم یا محصولی که روی آن کار میکند، دارد. اهدافی که دارای ویژگیهای زیر هستند:
- دلخواه (جهت کمک به رویاپردازی افراد)
- واقعگرایانه ( برای متمرکز نگهداشتن افراد)
- قابل اندازهگیری (راهنمای راه افراد باشد)
این افراد همچنین اهداف مشترکی دارند _ اهدافی که تیم اساسا به آن اعتقاد دارد و میخواهد به آن برسد. مدیر محصول بدون وقفه پیگیر میزان پیشرفت بر اساس این اهداف است، اما میداند که معیارها تنها شواهدی از میزان موفقیت هستند و به معنای موفقیت نیستند.
4- یک مدیر محصول خوب از بازار آگاهی و شناخت دارد
- شناخت بازار: مدیر محصول بازار را به خوبی میشناسد و میداند که محصول ما مناسب کجاست (کدام بخش بازار است).
- شناخت و درک رقابت: رقابت را درک میکند و روزانه از محصولات رقبا استفاده میکند.
- اشتراکگذاری اطلاعات: به طور مرتب اطلاعات را با سایر اعضای تیم از طریق لینکهای خبری، ارائهها و گزارش مشکلات محصول، به اشتراک میگذارد.
- استفاده از اطلاعات برای بهبود محصول: از این اطلاعات برای راهنمایی و شکل دادن (نه به صورت اجبار و دیکته کردن) جهت محصولات خود ما استفاده میکند.
5- در جستجوی مربی (منتور) است و مربیگری دیگران را انجام میدهد
یک مدیر محصول خوب میداند که یکی از بهترین روشهای یادگیری از افرادی است که قبلا کاری را انجام داده باشد که شما میخواهید آن را انجام بدهید.
- بر روی ارتباط با مربیها (منتورها) سرمایهگذاری میکند (با مربیها ارتباط برقرار میکند).
- کار را برای آنها آسان میکند.
- برنامهریزی را بر عهده میگیرد.
- در مورد جایی که میخواهد رشد کند، آگاه است.
- مدیر محصول این کار را از طریق راهنمایی کردن مدیر محصولهای آینده جلو میبرد و متوجه میشود که با این کار طرز بیان و دیدگاه وی به صورت پیوسته تقویت میشود و بهبود مییابد.
یک مدیر محصول به عنوان منتور نیز وظایفی همچون مشاوره، جهتدهی، مربیگری، پشتیبانی، آموزش و انگیزهدهی به اعضای تیم دارد.
6- اعتماد سازی میکند
- مدیر محصول هم اعتماد میکند و هم فردی قابل اعتماد است.
- به خوبی تفاوت میان اعتماد و اطمینان کورکورانه را میداند.
- برای ایجاد محیط کاری که در آن افراد پشت یکدیگر باشند، سرمایهگذاری میکند.
- فرض او بر این است که افراد حسن نیت دارند و در رفتار خود نیز به صورت عینی به این گفته عمل میکند.
- برای درک زمینه فکری و دیدگاه و چشمانداز سایر افراد تلاش میکند و شنونده خوبی است. تا حدی این امر ناشی از تمایل به زندگی ساده در دنیایی است که مردم به یکدیگر اعتماد دارند _ همچنین به این دلیل که او میداند این امر، کسب و کار را منطقی میکند.
7- او “چگونگی” را درک میکند
مدیر محصول موفق تمرکز تیم را به سمت ایدههای خوبی میبرد که قابل اجرا هستند. دانش وی از امکانپذیری فنی، باعث ایجاد یک حلقه بازخورد مناسب و کارآمد بین خلق ایده و اجرای آن و در نتیجه کم شدن از اجرای سیکلهای مهندسی متعدد میشود.
8- مدیر محصول موفق به استقبال محدودیتها میرود
بسیاری از خلاقانهترین راهحلهای جهانی از محدودیهای عمیقی ناشی شده است که برای افراد بیشماری فلجکننده بودهاند. مدیر محصول پارادوکس انتخاب را میفهمد و میداند که سخنانی با پایان باز مانند “ما هر کاری میتوانیم انجام بدهیم” تا چه اندازه میتوانند مخرب باشند. او حتی برای ایجاد بازخورد، تحریک تفکر غیر خطی و سنجش محدوديتها، محدودیتهای عمدی / مصنوعی را در طول ایدهپردازی اعمال میکند.
“دشمن هنر عدم محدوديت است”
پابلو پيکاسو
9- روی نقاط قوت سرمایهگذای میکند
مدیر محصول موفق همه فن حریف نیست به این معنی که در همه کارها خوب باشد حتی گاهی ممکن است در هیچ چیزی آن قدر عالی نباشد. در عوض دارای نقاط قوت مشخصی است که او را از ديگران متمايز میکند و به صورت مداوم برای بهبود و توسعه اين نقاط قوت سرمايهگذاری میکند. او علاقه دارد نقاط قوت خود را از خوب به عالي تبديل کند، در حالی که از نقاط ضعف خود آگاه است اما انرژی خود را صرف آنها نمیکند. بزرگترين نقطه قوت او از در هم تنيدگی و ترکيب مهارتهای منحصربفرد او ناشی میشود.
او به رشتههای ديگر (توسعه، طراحی و غيره) احترام میگذارد اما بيش از حد با آنها همذاتپنداری نمیکند زيرا میداند که مهارتها از عناوين ارزشمندتر هستند.
10- اولويتبندی میکند
مدیر محصول موفق ذاتا یک لیستساز است. میداند که بسياری از مشکلات پيچيده را میتوان با نوشتن ليستی از کارها و انجام آنها به ترتيب اولويت حل کرد. یک مدیر محصول خوب در موقعیتهای خاصی از ایده پردازی بر اساس حس شهودی که از کیفیت دارد، در مورد اولویتبندی و اجرا سختگیر است.
او نگران حذف ايدهها یا ويژگیهایی که منجر به تجربه بهتر يا راحتتر مشتری ميشود، نیست؛ حتی اگر زمان و تلاش زيادی را صرف ايدهپردازی يا طراحی آن ویژگی (فیچر) کرده باشد.
“با انجام همه کارها، در مهمترين کارها شکست میخوريد”
بن هوروویتز
او همچنین میداند که حذف برخی از ویژگیها اهمیت دارد، با این حال، کار سختتر این است که تشخیص بدهد چه چیزی را باید حذف کرد. او به صورت شهودی در مورد سناریوها و تجربه کامل نسبت به ویژگیهای محصول فکر میکند. این مهارت با رویکرد وی نسبت به ساخت MVP، آشکار میشود.
11- مدیر محصول موفق سریع وارد عمل میشود و برای شروع منتظر تایید نیست
در حالی که ممکن است این کار طبیعی نباشد، او درک میکند که محیطهای کاری بزرگ، ریسکپذیری را تشویق میکنند. او با بهترین روحیه با همکاران و مشتریان خود رفتار میکند و در واقع با عمل، دیگران را رهبری میکند و به جای این که منتظر تایید و اجازه دیگران باشد در صورت بروز مشکل از دیگران عذرخواهی میکند و از دیگران نیز چنین رفتاری را انتظار دارد.
12- در تغییر و ابهام پیشرفت میکند
در حالی که تعداد افراد کمی از تغییر و ابهام استقبال میکنند وی از تغییر و ابهام به عنوان پیامد طبیعی دنبال کردن نوآوری استقبال میکند و عملکرد بسیار خوبی در این دورهها دارد. مدیر محصول موفق در این زمانهای پر فراز و نشیب، به طور مداوم به دیگران کمک میکند و تا جای ممکن به دنبال شفافسازی و ایجاد اطمینان است.
13- کنجکاو است، برای کنجکاوی ارزش قائل است
- یک مدیر محصول موفق بسیار کنجکاو و همواره (مادامالعمر) به دنبال یادگیری است.
- او همیشه به دنبال پاسخ درست است و برایش اهمیتی ندارد که حق با او باشد یا خیر.
- او برای انواع تفکرات ارزش قائل است و دیدگاههای متضاد را به عنوان فرصتی برای یادگیری ایدههای جدید (یا حداقل آشنایی با یک فرد جدید) میبیند.
14- مدیر محصول موفق به دادهها تکیه میکند
او به دنبال جمعآوری و درک دادههایی است که به تصمیمگیری آگاهانه کمک میکنند. او در هر زمانی که ممکن باشد این کار را به صورت غیر رسمی، کارآمد و با استفاده از ابزارهای مختلف (و نه با استفاده از فرآیندهای پیچیده یا گران) انجام میدهد.
در حالی که او داده ها را دوست دارد اما صرفا به آنها توجه نمیکند بلکه آنها را “فقط یک ورودی دیگر” میداند چرا که حتی بهترین مطالعات، آزمایشها، نظرسنجیها و تجزیه و تحلیلها اغلب تنها بخشی از داستان را بازگو میکنند. او از اینکه چه زمانی به قانون بازده نزولی در جمعآوری دادهها میرسیم، یک درک شهودی دارد و قادر است با اطلاعات ناقص تصمیمگیری کند.
15- به دنبال سادهسازی پیچیدگیهاست
- مدیر محصول موفق همیشه به دنبال تجزیه کردن مشکلات به کلیدیترین سوالات و راهحلهاست.
- او به هنگام به اشتراکگذاری اطلاعات، مخاطبان را در نظر میگیرد به این ترتیب که “آنها نیاز دارند که چه چیزی را بدانند؟” نه اینکه “من چقدر میتوانم به آنها نشان دهم”.
- او منتظر مشکلات آتی است اما صرفا روی خطرات احتمالی تمرکز میکند و نه تمام اتفاقاتی که ممکن است رخ دهند.
- او عاشق خلاصهنویسی (TLDR) است.
“من باید نامه کوتاهتری مینوشتم اما وقت کافی نداشتم”
مارک تواین
16- او برای تلاش کردن بیشتر از صحبت کردن، تاثیرگذاری بیشتر از فعالیت و نوآوری بیشتر از انتقاد ارزش قائل است
- او با عمل پیش میرود و از بحثهای طولانی و پرهزینه در مورد راهحلهای احتمالی که آماده کردن نمونه اولیه (پروتوتایپ) آن فقط 1 روز به طول انجامیده است اجتناب میکند در حالی که میتوان به راحتی پاسخ آن را از یک مشتری دریافت کرد.
- او ترجیح میدهد که یک ایده خوب را عالی اجرا کند تا اینکه یک ایدهی عالی با اجرای ضعیف داشته باشد.
- او مشکلی با اینکه خودش شخصا وارد عمل شود، ندارد و معمولا سعی میکند که خلا های مورد نیاز در گروه را پر کند.
17– میتواند هم جزئی نگر و هم کلی نگر باشد
او “میزان دقیق توجه به جزئیات” را برای یک موقعیت مشخص میداند و به راحتی میتواند هم با جزئیات زیاد و هم با توجه به کلیات عمل کند. در زمانی که نیاز به پیشروی وجود دارد، “عقب نشینی را پیشنهاد نمیکند” و زمانی که نیاز به یک چشمانداز کلی وجود دارد، در جزئیات غرق نمیشود. ما این تفکر را در مسیر “تفکر سیستمی” مینامیم.
18- دارای یک نظر و ایده جدی و قوی است اما آن را در موضع ضعف نگه میدارد
- یک مدیر محصول موفق در زمانهایی که به پیشروی در شرایط با عدم قطعیت نیاز است، نظر خود را با جدیت و قدرت بیان میکند اما آن را تحمیل نمیکند به این ترتیب یک جهتگیری پیش فرض برای تمام افراد درگیر در محصول تعریف میشود و در عین حال از اعتماد به نفس کاذب جلوگیری میکند و موجب تحریک بحث و گفتگو میشود.
- او به راحتی مفروضات خودش را از طریق یه فرایند منطقی به چالش میکشد و دیگران را نیز به این کار تشویق میکند.
- او با استفاده از دادهها و شواهد کافی به ایدههای جدید دست مییابد و این چرخه یک بار دیگر تکرار میشود.
19- او محتوایی را ایجاد میکند که به بهترین شکل بتوان از آن استفاده کرد که در عین حال نیز دقیقا “مناسب برای هدف” باشد
او یک تولیدکننده محتوای قوی است- البته هدف او تنها مستندسازی نیست بلکه به دنبال انتقال ایدهها، ایجاد دستورالعملهای قابل تکرار و راهنما است. او از اهمیت “مشخصهها” آگاه است اما آن را فقط به چشم یک ابزار میبیند و به دنبال بهترین ابزار برای کار میگردد. او بیش از حد برای طراحی یک “مشخصه” انرژی نمیگذارد در حالی که میتوان این کار را با یک خط ایمیل انجام داد، او به خوبی میداند که گاهی اوقات موکاپ UX با کمترین جزئیات (Low Fidelity) بهترین روش برای بیان ایدههای بصری هستند و تنها زمانی نمونههای اولیه را میسازد که مشخصهها، موکاپ و ایمیل کافی نباشند.
20- مدیر محصول موفق بازخورد میدهد و هم به دنبال دریافت بازخورد دیگران است
- یک مدیر محصول موفق به دنبال ایجاد یک بازخورد خاص و مفید برای گیرنده است و آن را با بهترین نیت انتقال میدهد.
- همواره این سوال را از خودش میپرسد که “چه چیزی مفید است” نه اینکه “من به دنبال بیان چه چیزی هستم”.
- او در مورد محصول بازخورد میدهد و از دیگران بازخورد میگیرد و اینجا محصول است که در مرکز توجه قرار دارد نه فرد.
- میداند که صریح بودن با یک فرد با مهربان بودن ناسازگاری ندارد بلکه انتقال بازخورد دقیق و معتبر خودش به نوعی مهربان بودن است.
- از آنجایی که او از اهمیت بازخورد آگاه است، خیلی زود و به دفعات کار خود را با دیگران به اشتراک میگذارد.
- او منتظر “رونمایی” نیست بلکه به دنبال این است که ورودی فرایند را تا جای ممکن زود دریافت کند، چرا که در این زمان هزینه تغییرات خیلی کمتر است.
0 دیدگاه