معرفی کتاب «الهامبخش»
چگونه محصولاتی فناوریمحور خلق کنیم که مشتری عاشقش باشد؟
تولید محصولی که مشتری عاشقش باشد و برای به دست آوردن حاضر به پرداخت هزینه باشد، چندان هم راحت نیست. برای خلق چنین محصولی باید نکاتی را در نظر بگیریم. کتاب «الهامبخش» یا همان «inspire» توسط مارتی گاکان نوشته شده تا به پرسش ما پاسخ دهد.
ما زمانی میتوانیم ادعا کنیم در کارمان موفق شدهایم که محصولی تولید کنیم که مشتری دوستش داشته باشد. اگر به شرکتهایی مانند آمازون، گوگل، نت فلیکس و تسلا نگاه کنیم، میبینیم که آنها با خلق محصولات تکنولوژیکی کاری کردند که مردم سراسر جهان عاشقشان بشوند. حال باید دید که آنها چطور این کار را انجام دادهاند؟
مارتی کاگان در کتاب الهام بخش به سراغ اندیشهای رفته است که در سر مدیران این شرکتها جریان دارد. به این ترتیب با روشن شدن فکری که آنها در سرشان دارند، میتوانیم از سازوکار یک سازمان موفق که محصولی موفق تولید میکند و ویژگیهای مختلف آن، آشنا شویم.
این کتاب در پنج قسمت نوشته شده است که عبارتند از:
قسمت اول: درسهایی از شرکتهای برتر فناوری
قسمت دوم: افراد مناسب
قسمت سوم: محصول مناسب
قسمت چهارم: روند صحیح
قسمت پنجم: فرهنگ صحیح
این کتاب با «اصول شناخته شده» آغاز می شود – با بیان اینکه تفاوت زیادی بین شرکتهای خوب و عالی وجود دارد، سه مرحله اصلی که آنها طی میکنند و اینکه روی چه مسائلی متمرکز هستند:
- شرکت ها / محصولات مرحله اولیه: تمرکز بر یافتن تناسب محصول/بازار
- شرکتهای در حال رشد: رشد بیشتر
- شرکتهای بزرگ و بالغ: نوآوری بیشتر
در ادامه خلاصهای از کتاب الهام بخش را آوردهایم که ضروری است هر مدیر محصولی حداقل یکبار آن را بخواند. در نهایت پیشنهاد میکنیم که کتاب را تهیه کرده و نسخه کامل را مطالعه کنید.
مدیران برتر محصول و تجارت هوشمند، افرادی متمرکز و قادر به صحبت به دو زبان هستند
از هر ده محصولی که عرضه میشود، 9 مورد شکست میخورند و در رسیدن به اهداف خود موفق نیستند. این امر عمدتا به این دلیل است که نقش مدیر محصول به خوبی تعریف نشده است یا شخص مسئول، قادر به انجام آن نقش نیست. از این رو، بسیاری از مدیران عامل نمیدانند که هنگام استخدام مدیران محصول باید به دنبال چه ویژگیهایی باشند.
در حقیقت مدیران محصول به مجموعه وسیعی از ویژگیها و مهارتها نیاز دارند. آنها مشکلات مشتریان را برطرف میکنند و این امر آنها را ملزم میکند مشتریان خود را درک و با مشکلات آنها همدلی کنند، همچنین به اندازه کافی هوشمندی و بصیرت داشته باشند تا راهحلهای مناسبی ارائه دهند. مدیران محصول همچنین باید دارای روابط عمومی قوی باشند. آنها باید با گروههای مختلف ذینفعان مانند مهندسان و مدیران ارتباط برقرار کرده و بتوانند هر دو جنبه فناورانه و تجاری محصول را درک کنند.
مدیران محصول ساعتهای کار طولانی و وظایف بیش از حدی دارند، بنابراین باید اخلاق کاری قوی و مهارتهای خوبی در مدیریت زمان داشته باشند. بیش از هر چیز دیگری، آنها باید نحوه اولویتبندی را بدانند. شعار آنها این است: مهمترین نکته، قرار دادن کار اصلی در راس امور است.
مدیران محصول توانمند را در چه مکانهایی میتوان پیدا کرد؟
راحتترین مکان برای یافتن این افراد در شرکت خود شما است، جایی که یافتن و ارزیابی نامزدها فقط با سوال پرسیدن از اطرافیان انجام میگیرد و بسیار آسان است. به همه جا نگاه کنید: مدیران عالی و توانمند میتوانند تقریبا در هر بخش از شرکت از بخش مهندسی گرفته تا بخش خدمات به مشتری، پیدا شوند. بعد از جذب آنها، آموزشهای لازم را به آنها دهید و آنها را راهنمایی کنید تا مسئولیتهای خود را با موفقیت انجام دهند.
مدیران محصول به تیمهای محصول با نقشهای تعریف شده نیاز دارند
یک مدیر محصول دو مسئولیت اصلی دارد:
- ارزیابی فرصتهای محصول
- شناساندن محصولات ساخته شده برای پاسخگویی به این فرصتها
مدیر محصول برای اینکه بتواند روی این کارها تمرکز کند و آنها را به نحو احسن انجام دهد، به یک تیم محصول در اطراف خود احتیاج دارد، دقیقا مانند مدیرعامل که برای اداره یک شرکت به تیم مدیریتی نیاز دارد.
تیم محصول شامل چندین نقش کاملاً مشخص است
- طراحان تجربه کاربر، بین محصول و مشتری رابطه ایجاد میکنند. این مسئولیت مهم به این معنی است که آنها باید از نزدیک با مدیران محصول همکاری کنند.
- مهندسان، همچنین به عنوان یک جز حیاتی از تیم، محصولی را میسازند که مدیر محصول آن را تعریف کرده است. این امر باعث میشود آنها همکار مدیر محصول باشند، نه زیردست او. برای کمک به مهندسان برای درک و شفافسازی کارایی مورد انتظار از محصول، مدیر محصول باید در اوایل مراحل کار، این مهندسان را درگیر کار کند و آنها در واقع باید مشتری واقعی را ملاقات و مشاهده کنند.
- در مرحله اجرای کار نیز یک مدیر پروژه اختصاصی برای نظارت بر کار مهندسان پیشنهاد میشود. این امر به مدیر محصول این امکان را میدهد تا در هنگام تعیین و پیگیری پروژههای مورد نیاز برای ساخت و راهاندازی، روی کشف و تعریف محصولات جدید تمرکز کند.
- یک فرد دیگر نیز برای بازاریابی محصول لازم است تا محصول را به جهانیان معرفی کند.
- هر تیم محصول میتواند با جستجوی باهوشترین افراد شرکت، صرف نظر از کارکرد و موقعیت آنها، از این افراد به عنوان معاون مدیر محصول بهره ببرد. اگر از این گونه افراد ایده و بازخورد خواسته شود، آنها براساس هوشمندی که دارند میتوانند توصیههای بسیار ارزشمندی ارائه دهند.
یک مدیر محصول باید به طور مداوم فرصتهای محصول را جستجو و ارزیابی کند
همیشه فرصتی برای تولید محصولات جدید وجود دارد و ایدههای جدید، فناوریهای نوآورانه و تغییر چشماندازهای رقابتی، هر روز فرصتهای تازهای را برای تولید محصولات جدید ایجاد میکنند. این فرصتهای جدید حتی در بازارهای به ظاهر اشباع شده نیز وجود دارند. آیا موتور جستجوی ویستا را به خاطر میآورید؟ تا قبل از ظهور گوگل، تسلط آن بر بازار موتورهای جستجو غیرقابل کنترل بود.
در این پیشرفت تکنولوژی بیپایان، یک مدیر محصول موفق باید دائما و به سرعت فرصتهای محصول را ارزیابی کند و تصمیم بگیرد کدام یک را به مرحله تولید برساند. برای کمک به دستیابی به این هدف، او باید به لیستی از سوالات مربوط به ارزیابی فرصت محصول پاسخ دهد:
- این محصول چه مشکلی را حل خواهد کرد؟
- بازار محصول موردنظر تا چه میزان بزرگ است؟
- چه عواملی برای موفقیت در محصول، حیاتی هستند (به عنوان مثال مشارکت با توزیع کنندگان)؟
- از چه معیارهایی میتوان برای سنجش موفقیت خود استفاده کرد؟
- چه زمانی برای ورود به بازار مناسب است و استراتژیهای آن چیست؟
کشف محصول: کارایی، ارزشمندی، قابل استفاده بودن و محصول خود را با ساخت یک حداقل محصول و انجام آزمایشهای مختلف، بررسی و اعتبارسنجی کنید
برای موفقیت، یک محصول باید:
- عملی: مهندسان شما توانایی ساخت آن را داشته باشند.
- قابل استفاده: مشتریان بتوانند از آن استفاده کنند.
- با ارزش: خود محصول باارزش باشد تا مشتریان آن را خریداری کنند.
لازم است هر سه معیار قبل از ساخت محصول، مورد آزمایش و تأیید قرار گیرند. برای تسهیل این امر، مدیر محصول ابتدا باید یک نمونه اولیه از محصول را ارائه دهد: نمونهای که کمینه محصول قابل پذیرش را داشته باشد و در عین حال تجربه کاربری واقعبینانهای را برای آزمایش کاربران واقعی فراهم کند.
از یک مهندس دیگر برای تعیین حداقل ویژگیهای محصول کمک بگیرید تا او بتواند در امکانسنجی محصول به مدیر محصول کمک کند. این امر به مدیر محصول کمک میکند تا تصمیم بگیرد کدام ویژگیها را حذف و کدامها را تقویت کند. سپس مدیر محصول میتواند ویژگیهای باقیمانده را پیادهسازی کند و بنابراین دیگر حذفی نخواهد داشت. پس از دستیابی به حداقل کارایی کالا که ارزش موردنظر ما را هم منتقل میکند، میتوان نمونه اولیه آن را ساخت و با استفاده از کاربران واقعی آزمایش کرد تا اعتبار یا قابل استفاده بودن آن تأیید شود.
برای انتقال موثر مشخصات و آزمایش محصول روی کاربران واقعی، از نمونههای اولیه با کیفیت بالا استفاده کنید.
مسئولیت اصلی یک مدیر محصول ارائه مشخصات دقیق محصول به تیم مهندسی است. موثرترین راه برای این کار ساخت نمونه اولیه با قابلیت اطمینان بالا است: نمونه اولیه با حداقل عملکرد، اما تجربه کاربری واقع بینانه. به عنوان مثال، در مورد وبسایتهای ساده، نمونه اولیه ممکن است فقط شامل دکمههایی باشد که به صفحات مختلف منتهی میشوند.
هدف نهایی ارائه یک نمونه اولیه، این است که هر کسی بتواند برای درک کارایی محصول بدون نیاز به بررسی مشخصات محصول، به راحتی با آن تعامل برقرار کند. نمونه اولیه علاوه بر اینکه ابزاری مفید برای برقراری ارتباط با مشخصات محصول است، به مدیران محصول این امکان را میدهد تا بلافاصله کارایی محصول را با کاربران واقعی آزمایش کنند. هرچه این اتفاق زودتر بیفتد، طراحی محصول با توجه به بازخورد مشتریان آسانتر خواهد بود.
این آزمایش چگونه اتفاق میافتد؟
- قبل از هر چیز، هنگام طراحی آزمایش نمونه اولیه، به چند نفر برای آزمایش محصول نیاز خواهید داشت. آنها را از هر منبعی که میتوانید جمع کنید: دوستان، خانواده و غیره.
- دوم اینکه حتماً قبل از انجام آزمایش کاملا آماده شوید. بر روی وظایفی که قرار است انجام دهید کاملا تمرکز کرده و مشخص کنید که میخواهید کاربران چه وظایفی را انجام دهند.
اگر مدیر محصول هستید، درک مشتری بخش مهمی از کار شما است. در حقیقت بسیار مهم است که در هر بازدید از سایت، زمانی را برای صحبت با مشتریان خود اختصاص دهید و تا حد امکان در بازار در دسترس باشید تا درک عمیقی از مشتریان داشته باشید.
توجه داشته باشید که مشتریان معمولا در بیان آنچه دقیقا از یک محصول میخواهند ضعیف هستند. بنابراین در شناسایی نیازهای مشتریان متمرکز باشید و به این بیاندیشید که چگونه میتوانید این نیازها را برطرف کنید.
یک راه عالی برای به دست آوردن بینش عمیق در مورد مشتریان، استفاده از برنامه کاربر اختصاصی است. در این برنامه شما 8 الی 10 مشتری از بازار هدف خود را پیدا میکنید. سپس شما به عنوان شریک با این مشتریان کار میکنید تا محصولی را برای حل مشکل آنها تولید و آزمایش کنید. توجه داشته باشید که هدف نهایی شما ساخت محصولی است که برای کل بازار هدف شما کارساز باشد، بنابراین در دام ساخت یک محصول تخصصی فقط برای یک یا دو کاربر خود نیفتید.
استفاده از برنامه کاربر اختصاصی برای مشتریان شرکت کننده سودمند است زیرا آنها دسترسی زودهنگام و معمولا رایگانی به محصول دارند.
از طرف دیگر، شما از بازار هدف خود به کاربران دسترسی گستردهای پیدا میکنید و این امر به شما این امکان را میدهد که نمونههای اولیه محصول خود را به سرعت آزمایش کرده و آنها را متناسب با نیاز مشتریان طراحی کنید. سرانجام، هنگام راهاندازی محصول، میتوانید به دومین مزیت بزرگ برنامه کاربر اختصاصی پی ببرید: شما میتوانید از شرکت کنندگان به عنوان مراجع رضایت مشتری استفاده کنید، که برای هر گونه راهاندازی موفقیتآمیز محصول ضروری است.
مدیریت محصول به معنای انجام انتخابهای صحیح است: از پرسوناها و اصول محصول برای کمک در این امر استفاده کنید.
مدیریت موثر محصول به معنای اولویت بندی و انتخاب مداوم است:
- کدام فرصتهای محصول را باید دنبال کرد؟
- کدام ویژگیها باید در محصول گنجانده شوند؟
- کدامیک از وظایف، مهمتر هستند؟
گرفتن این تصمیمات دشوار است؛ به این دلیل که معمولا، هر یک از سهامداران شرکت نظر متفاوتی نسبت به این مسائل دارند.
برای کمک به حل این مشکل، باید مجموعهای از اصول مرتبط به محصول را تعریف کنید: این اصول شامل استراتژیهای کلی هستند که برای تولید محصول و شرکت مهم هستند. در شرکتهای نوپا، خلاصه اهداف و ارزشهای شرکت، اغلب این اصول را در بر میگیرد.
هنگامی که در محصول خود تغییراتی ایجاد میکنید، به دقت به آنچه میخواهید برسید فکر کنید و آنها را به تدریج به کار بگیرید.
بسیاری از مدیران محصول هنگام بهبود کیفیت محصولات موجود، به جای تولید محصولات جدید، فقط به رفع اشکالات و افزودن ویژگیهای درخواست شده میپردازند. اما استفاده بیرویه از ویژگیهای خاص برای جلب رضایت مشتریهای خاص، معمولا باعث جذابیت کمتر محصول برای سایر بازارها میشود و به موفقیت محصول در طولانی مدت لطمه میزند.
برای مثال شما وبسایتی دارید که فقط 5درصد بازدید دارد. برای افزایش بازدید آن، شما میتوانید با افزودن یک ویژگی جدید به وبسایت، پروسه ورود به سیستم را راحتتر کنید. اگر پس از ایجاد این تغییر، بازدید وبسایت شما به 10٪ برسد، شما یک ویژگی بسیار ارزشمند اضافه کردهاید!
مارتی کاگان درکتاب الهام بخش مشخصات تیمهای محصول خوب و بد را معرفی میکند. بدیهی است که شرکت شما نیازی به بررسی همه موارد موجود در لیست ˮخوب“ را ندارد، اما این ویژگیها در مجموع تصویری از تیمهای محصول موفق به ما ارائه میدهند.
ویژگیهای تیمهای محصول موفق
- در مورد مشتریان خود وسواس دارند
- برای محصول خود نقشه ذهنی دارند
- علاقهمند به حل مسئله هستند
- چشم انداز الهامبخشی از محصول دارند و همواره تلاش میکنند
- داده محور هستند؛ کار آنها دقیق است و دادهها را تجزیه و تحلیل میکنند
- به سرعت نمونه اولیه آماده میکنند
- موفقیت را با نتایج کار میسنجند
نکات پایانی
مسئولیتهای اصلی یک مدیر محصول ارزیابی فرصتهای محصول و تعریف و ارائه محصولات جدید برای پاسخگویی به این فرصتها است. مدیر محصول و تیم او باید با تولید نمونه اولیه محصول و آزمایش آن با کاربران واقعی در اسرع وقت، محصولات قابل عرضه، قابل استفاده و ارزشمند را تضمین کنند.
تیمهای برتر محصول از چه عناصری تشکیل شدهاند؟
- مدیران عالی محصول در فناوری و تجارت هوشمند، متمرکز و “دو زبانه” هستند.
- مدیران محصول به تیمهای محصول متخصص نیاز دارند.
- مدیران محصول موفق، طراحی تجربه کاربر را در اولویت قرار میدهند.
بهترین روشها برای ساخت محصولات عالی چیست؟
- یک مدیر محصول باید به طور مداوم فرصتهای محصول را جستجو و ارزیابی کند.
- کشف محصول: با انجام آزمایشهای لازم، حداقل کاراییها و امکانات کالا را تایید کنید.
- برای انتقال موثر مشخصات محصول و آزمایش محصول خود بر روی کاربران واقعی، از نمونههای اولیه با کیفیت بالا استفاده کنید.
- مدیریت محصول به معنای انجام انتخابهای صحیح است: از اصول صحیح مدیریت محصول برای کمک در این امر استفاده کنید.
- از یک برنامه کاربر اختصاصی برای درک مشتریان خود و به دست آوردن منابعی برای ویژگیهای محصول و راهاندازی محصول خود استفاده کنید.
0 دیدگاه