skip to Main Content

90 روز اول مدیران محصول

چرا 90 روز کاری اول مهم است؟

شغل جدید با چالش‌های زیادی مانند تغییر محیط کار، تغییر مسئولیت‌ها، آشنایی با مدیران و همکاران جدید، پذیرش فرهنگ سازمان جدید و… همراه است. 90 روز اول کار جدید مهم است زیرا مرحله انتقال و یادگیری را تشکیل می‌دهد. در این 90 روز اول همکاران جدیدمان را می‌بینیم، باید با محیط کاری جدید و فرهنگ آن سازگار شویم و اهداف جدیدی را دنبال کنیم. علاوه بر موارد گفته شده، در 90 روز اول باید اطلاعات زیادی را دریافت کنیم و یاد بگیریم، به همین دلیل، باید انعطاف‌پذیر باشیم و با ذهنی باز به استقبال یادگیری برویم.

این درس 90 روز کاری اول یک مدیر محصول را توصیف می‌کند. این درس را با تمرکز بر جلسات مقدماتی بخوانید. نقش مدیر محصول در هر تیم کمی متفاوت است، بنابراین این مکالمات برای یادگیری آنچه هم تیمی‌های شما از شما انتظار دارند بسیار مهم است. برای درک عمیق‌تر نقش، ابتدا درس «مهارت‌های ضروری مدیران محصول» را بخوانید تا با مسئولیت‌های هر مهارت مدیر محصول آشنا شوید.


90 روز اول و چگونگی موفقیت در آن

کلایر مدیر محصولی است که به تازگی وارد شرکت جدیدی شده و همان ابتدا نشان داد که برای شروع کار، آماده است. او می‌دانست که چند ماه اول چقدر حیاتی است، به خاطر همین تصمیم گرفت نشان دهد که می‌تواند از همان ابتدا تاثیرگذار باشد. او می‌خواست برنده باشد.

در هفته اول، کلایر از تیم‌های مهندسی خواست، تمام کارهایی که در حال انجام آنها هستند را برای بررسی به او تحویل دهند. کلایر خبر داشت که مدیرعامل نگران کیفیت محصولات است، به همین دلیل تصمیم گرفت محصولات را با دقت امتحان کند، ده‌ها اشکال برای آنها ثبت کرد و تعدادی پیشنهاد کاربردی ارائه کرد. “عالی!” او فکر کرد، “من دارم تغییرات خوبی ایجاد می‌کنم.”

کلایر به سمت میز طراحش رفت و به او گفت “می‌توانم ماک‌هایی که روی آنها کار می‌کنید را ببینم؟”. او سریع آنها را بررسی کرد و گفت: “خوبه! امکانش هست تا جمعه آخرین ماک‌ها را به من بدهید؟” تیم محصول برای اداره کردن کارها به صورت فشرده قدردان او بود.

هفته بعد، کلایر آماده بود تا ویژگی‌های مدنظر خود را برای یک برنامه جدید معرفی مشتری ارائه دهد، چیزی که قبلاً دوبار در شرکت‌های قبلی اجرا کرده بود. افراد با سوال‌های پشت سر هم، برنامه او را بررسی می‌کردند.

  • این برنامه برای کاربران ناشناس چگونه کار خواهد کرد؟
  • آیا این برنامه در انگلیس قانونی است؟
  • آیا این برنامه به سود ما آسیب نمی‌زند؟
  • آیا کاربران ارزشمند ما این روش را دوست دارند؟
  • مشتریان چه گفتند؟

راستش او نمی‌دانست. پس از 30 روز، هنگامی که کلایر اولین مجموعه نظرات همکاران و مدیر خود را دریافت کرد، متوجه شد که “اداره فشرده” او به هم ریخته است.

  • هم تیمی‌های او نسبت به فرآیندهای جدید احساس بی‌احترامی می‌کردند.
  • از اینکه او آنها را از نیازهای همیشه در حال تغییر شرکت -که حتی در حیطه وظایف او نبود- محافظت نکرده است، ناامید شدند.
  • طراح او از وقفه‌های مداوم و تعیین مهلت یک طرفه ناامید شد.
  • مدیر او از اینکه با هیچکس صحبت نکرده ناامید شد.

اشتیاق او جای خود را به رفتارهای هیجانی (تکانشگری) داد، و او 30 روز اول خود را بی‌نتیجه به پایان رساند.

خوشبختانه، او هنوز 60 روز فرصت داشت تا مسائل را به حالت اول برگرداند. او به سراغ هر یک از همکارانش رفت و از آنها بابت اتفاقات اخیر و عجله‌ای که در کارها داشت، عذرخواهی کرد. کلایر صحبت با همکارانش را ادامه داد و از آنها می‌پرسید:

“می‌توانیم از نو شروع کنیم؟ خوشحالم که با شما آشنا شدم. می‌توانید درباره خودتان بیشتر بگویید؟”

درباره آنچه که امیدوار بود انجام شود، با هم‌تیمی‌هایش صحبت کرد. با مدیرش جلسه‌ای گذاشت و لیست روشنی از انتظارات، محصولات قابل تحویل و تاریخ را نوشت.

حالا وقت مراجعه به مشتری است؛ او هفته خود را با مراجعه به مشتری پر کرد و وقت آزاد خود را صرف گرفتن اسناد استراتژی و داشبورد کرد. با تغییر حالت “انجام، انجام، انجام!” در حالت یادگیری، کلایر توانست زمینه ایجاد چگونگی کمک به تیم خود و آنچه شرکت به آن نیاز دارد را ایجاد کند.

تیم او اعتراضات قبلی را رها کرد -عذرخواهی همیشه کمک می‌کند – و او اعتباری را که از دست داده بود به دست آورد. با برقراری مجدد روابط، او با تیم خود برای تهیه نقشه راه کار کرد و شروع به استفاده از آن نمود تا در برابر تغییر الزامات عقب نشینی کند. در پایان 90 روز اول او چندین آزمایش برای تأیید جهت تیم انجام داده بود و در حال حاضر در تحویل به مشتریان موفق عمل کرده است.

90روز اول با یک تیم جدید بسیار مهم است. خواه به یک شرکت بزرگ بپیوندید یا به یک استارتاپ کوچک بپیوندید، این درس به شما کمک می‌کند از سه ماه اول خود نهایت استفاده را ببرید.

هدف شما در 90 روز اول باید این باشد که خود را برای موفقیت طولانی مدت در تیم جدید آماده کنید. سریع بودن و تحویل‌های زودهنگام ممکن است ارزش ایجاد کنند، اما نیازی نیست در کوتاه مدت بیش از حد بهینه‌سازی کنید. بعضی از افراد به جای اینکه فضایی برای یادگیری شرکت و ایجاد روابط قوی ایجاد کنند، به اشتباه وارد کار می‌شوند و تمام وقتشان را می‌گذارند تا اولین پروژه هرچه سریع‌تر تمام شود. شرایطی را فراهم کنید که علاوه بر گذاشتن زمان برای اتمام پروژه، زمانی را نیز برای بقیه تیم خود اختصاص دهید:

  • درباره شرکت، تیم خود و هنجارهای فرهنگی اطلاعات کسب کنید.
  • درباره محصول و مشتریان خود بیاموزید.
  • با انتظاراتی که از نقشتان وجود دارد، همسو شوید.
  • برنامه و جداول زمانی تهیه کنید و با مدیر و هم تیمی‌های خود هماهنگ شوید.
  • روابط قوی با همکاران برقرار کنید.
  • ·         اعتبار کسب کنید.
  • سریع موفق شوید.

همیشه باید هردو روی سکه را ببینید، اگر هنوز پویایی تیم را درک نکرده‌اید، پس دردسر درست نکنید. هر مدیر محصولی برای انجام کارها به روابط قوی با اعضای تیم نیاز دارد. بنابراین از همان ابتدا به گونه‌ای رفتار نکنید که اعضای تیم با شما دشمنی و لجبازی کنند.


مزیت “من اینجا تازه وارد هستم”

جدید بودن در یک تیم مزیت‌های زیادی دارد:

  • امکان پرسیدن سوالات خود بدون خجالت: وقتی تازه‌وارد هستیم، این امکان برایمان وجود دارد که بدون خجالت سوالات زیادی بپرسیم.
    بهتر است از جمله “متاسفم، من اینجا تازه‌واردم”، نهایت استفاده را بکنیم.
    و از جملات “بنابراین می‌توانید معنی آن را توضیح دهید؟” یا، “من ممکن است متن کامل را نداشته باشم، اما آیا می‌توانید در مورد اینکه چرا ما این کار را می‌کنیم بیشتر توضیح دهید؟” نیز برای سوالات اصلی استفاده کنیم. این سوالات یک روش برد-برد برای ارائه پیشنهادات در روزهای ابتدایی پیش رویمان می‌گذارند.
  • شروع روابط با نتایج درست: مزیت دیگر تازه‌وارد بودن، شروع روابط با نتایج درست است. سوالات زیادی برای “شناختن ما” وجود دارد که چندان جالب نیست اگر آنها را بعدا بپرسم. اگر در تیم ما فردی ناسازگار وجود دارد که با مدیر محصول‌های قبلی مشکل داشته است، می‌توانیم در همان ابتدا با او رابط درستی را شکل دهیم و با او در راستای نتیجه درست حرکت کنیم.

البته جدید بودن معایبی هم دارد. هنوز اعتبار زیادی کسب نکرده‌ایم، و این کارمان را بسیار سخت‌تر می‌کند. اما نگران نباشید – دوباره اعتبار لازم را کسب می‌کنیم.


برنامه‌های 30-60-90روزه

 شروع یک شغل جدید یکی از هیجان‌انگیزترین لحظات زندگی هر فرد شاغلی است. اما در کنار این هیجان، ترسی دائمی وجود دارد که ممکن است باعث شود همه چیز را سریع یاد نگیریم یا انتظارات را برآورده نکنیم. جای نگرانی نیست! تدوین یک برنامه 30-60-90 روزه به ما کمک می‌کند تا به سرعت با موقعیت جدید سازگار شویم. در این برنامه ما باید اهدافی را که قرار است در 30، 60 و 90 روز اول کار جدید به آنها برسیم را اولویت‌بندی کنیم. همچنین باید معیارهایی را برای اندازه‌گیری موفقیتمان در این دوره 90 روزه، در نظر بگیریم.


برنامه 30-60-90 روزه چیست؟

برنامه 30-60-90 روزه سندی است که اهداف و استراتژی‌های یک کارمند جدید را در 90 روز اول کار جدید ترسیم می‌کند. این طرح کمک می‌کند تا بازده کاری و بهره‌وری خود را در 90 روز اول به حداکثر برسانیم. همچنین به مدیران بالادستی ما کمک می‌کند تا نحوه برنامه‌ریزی ما برای کمک به سازمان را در سه ماه آینده تجسم کنند.

به عنوان یک مدیر محصول که به تازگی وارد سازمانی شده‌ایم، در هفته اول و دوم نیاز داریم که برای 90 روز اول خود یک برنامه تهیه کرده و آن را با مدیرمان بررسی کنیم. البته بهترین زمان نوشتن برنامه 30-60-90 روزه برای هر فرد و سازمانی می‌تواند متفاوت باشد. گاهی اوقات ممکن است مدیر استخدام از ما بخواهد در طول دوره مصاحبه برنامه‌ریزی کنیم. اما به طور کلی، قبل از شروع یک کار جدید، پس از اینکه درک خوب و عمیقی از نقش‌ها و مسئولیت‌های خود پیدا کردیم، می‌توانیم یک برنامه 30-60-90 تدوین کنیم.

برنامه 30-60-90 روزه بسیار ساده است، اما کمک می‌کند وقتی تازه‌کاریم، برنامه‌ای در دست داشته باشیم و طبق آن پیش برویم. مهم است که در برنامه تدوین شده روابط نادرست و انتظارات ناسازگار تعریف نشده باشد. اگر یک برنامه مدون نداشته باشیم، ممکن است هنگام پیشرفت مدیرمان فکر کند که کارها به آهستگی پیش می‌روند و سرعتمان کم است.

یک برنامه 30-60-90 روزه باید شامل چه مواردی باشد؟

یک برنامه خوب 30-60-90 باید اهداف شخصی ما را مشخص کند و آنها را به وظایف کوچک قابل دستیابی تقسیم کند. مهم‌تر از همه این است که باید روند ما برای دستیابی به هر هدف را ترسیم کند. با این حال، برنامه 30-60-90 روزه ما باید با ماموریت کلی شرکت هماهنگ باشد. در غیر این صورت، بین اهداف ما و اهداف سازمان ناسازگاری به وجود می‌آید.

همچنین، هنگام تدوین برنامه 30-60-90، باید به موارد زیر توجه کنیم:

  • باید لیستی از افرادی که با آنها قرار خواهیم داشت، تهیه کنیم.
  • اگر موضوعات خاصی وجود دارند که باید در مورد آنها بحث کنیم، حتما سوال کنیم.
  • اگر تنش، درگیری یا نقاط حساسی وجود دارند که نیاز است از آنها آگاه باشیم، درباره‌شان بپرسیم.

یک برنامه 30-60-90 روزه باید چند صفحه باشد؟

تعداد صفحات مشخصی برای یک برنامه 30-60-90 روزه وجود ندارد و در هر شغل و با توجه به مسئولیت‌ها و شرح شغلی می‌تواند متفاوت باشد، اما معمولا یک برنامه یک یا دو صفحه‌ای مناسب است. به جای تمرکز بر تعداد صفحات، بهتر است تمرکز روی درج اطلاعات مهم باشد. مانند:

  • آنبوردینگ و مواد آموزشی برای شغل جدید
  • نقاط عطفی که در پایان هر مرحله به آنها دست می‌یابیم
  • سهامدارانی که با آنها همکاری خواهیم کرد
  • منابعی که برای دستیابی به این اهداف به آنها نیاز داریم

نقش و مسئولیت چه افرادی را باید در برنامه 30-60-90 روزه در نظر بگیریم؟

لیست زیر افرادی هستند که باید با آنها شروع کنیم:

  • اعضای تیم: طراح، مهندسان، متخصصان داده و محققان کاربری
  • سایر مدیران محصول تیم
  • همکاران مدیرمان
  • سهامداران کلیدی
  • شرکای چندمنظوره: تیم‌های فروش، بازاریابی، عملیات، زیرساخت‌ها، تضمین کیفیت، تجارت توسعه، حقوقی، تولیدکنندگان محتوا و غیره.
  • و هر کسی که به طور کلی خوب است که او را بشناسیم

مثالی از یک برنامه 30-60-90 روزه برای مدیران محصول

در اینجا مثالی از یک برنامه 30-60-90 را آوردیم:

برای 30 روز اول چگونه برنامه‌ریزی کنیم؟

منابع انسانی و پردازش شرکت

  • فرم‌های اشتغال، آموزش اجباری و غیره
  • خواندن مطالب مربوط به استراتژی و ارزش‌های شرکت

مدیر محصول و تیم ویژه

  • یادگیری فرآیندها
  • دسترسی به ابزارها
  • آشنایی با برنامه‌ها و نیازهای فعلی تیم
  • مدنظر قرار دادن مسیر مدیر محصول فعلی

یار پردازشگر مسیر

  • باید کنار آنها بنشینیم.
  • جلسات آنها را تماشا کنیم.
  • ارتباط آنها را دنبال کنیم.

دیدار با همکاران

  •  ارسال پیام معرفی
  • برگزاری جلسات یک‌به‌یک
  • ورود به سیستم روزانه با یار پردازشگر
  •  جلسات هفتگی یک‌به‌یک با مدیر

متخصص شدن در مورد مشتریان و محصول

  • بررسی و دقت در تماس‌های فروش، بازدید در محل و برگزاری جلسات پژوهشی
  • خواندن تیکت‌ها و پیام‌های پشتیبانی مشتری یا پاسخ به آن­ها پاسخ
  • استفاده از محصول و مستند کردن اولین برداشت‌ها

تحویل ها

  •  شروع تست‌های A/B تا هفته سوم

برای 60 روز اول چگونه برنامه‌ریزی کنیم؟

 تیم ویژه

  • دنبال کردن دلایل شکست مدیر محصول قبلی و به عهده گرفتن مدیریت محصول اولیه

دیدار با همکاران

  • ادامه دادن دیدار با همکاران

متخصص شدن در مورد مشتریان و محصول

  •  ادامه دادن دیدار با مشتریان

تحویل‌ها

  •  اجرای اقدام‌های برنامه‌ریزی شده
  • تدوین نقشه راه سه ماهه برای تیم

برای 90 روز اول چگونه برنامه‌ریزی کنیم؟

 تیم ویژه

  • هدایت تیم به طور مستقل، بدون ردیابی شکست‌ها

متخصص شدن در مورد مشتریان و محصول

  • ادامه دادن دیدار با مشتریان

تحویل‌ها

  • دستیابی به نتایج کلیدی و اهداف تیم


برگزاری جلسات مقدماتی برای هماهنگی بیشتر و ایجاد روابط بهتر

برگزاری جلسات مقدماتی می‌توانند یک روش عالی برای ایجاد روابط و شروع خوب با همکاران باشند. به عنوان مدیر محصول، این روابط برایمان حیاتی خواهند بود. اگر بتوانیم به آن­ها نشان بدهیم که اهداف آنها را می‌فهمیم و برایمان مهم هستند، هدایتشان بسیار راحت‌تر خواهد بود. ممکن است به همین سادگی باشد که از آنها در مورد علایق شخصی‌شان بپرسیم و برخی از علایق شخصی خودمان را نیز با آنها به اشتراک بگذاریم. برای نزدیکی بیشتر به همکاران، می‌توانیم در برخی موارد که اشتراک داریم، پاداش بدهیم. حتی شاید تمایل داشته باشیم که برخی از تجربیات گذشته خود را به اشتراک بگذاریم تا هرچه سریع‌تر اعتبار بیشتری کسب کنیم.  

دومین هدف مهم این جلسات هماهنگی در مورد چگونگی همکاری ما و چگونگی تقسیم کار است. نقش مدیر محصول در هر تیم کمی متفاوت است، بنابراین باید در مورد آنچه در این تیم خاص انتظار می‌رود صحبت کنیم.


مدیر

مدیر یکی از تأثیرگذارترین افراد در حرفه ما خواهد بود، بنابراین باید مطمئن شویم که درست شروع می‌کنیم. هرچه بیشتر مدیران را و آنچه برایشان مهم است، را درک کنیم، بهتر خواهد بود. وقتی مدیر خود را خوب بشناسیم و با او ارتباطی صمیمانه داشته باشیم، همچنین با کنجکاوی، احترام و اشتیاق برای کار با او، احتمال خطا و اشتباه بسیار کم می‌شود. ما به دنبال این هستیم که کاملا مطابق با انتظارات ظاهر شویم. انتظارات ناسازگار یکی از مهمترین دلایل عدم موفقیت است. برای جلوگیری از ایجاد انتظارات ناسازگار، بهتر است برای جلسات یک‌به‌یک بعدی لیستی از سوالات را همراهمان داشته باشیم و آنها را بررسی کنیم. اگر مدیری داریم که جلسات منظمی تنظیم نمی‌کند، باید خودمان برای برگزاری جلسات برنامه‌ریزی و اقدام کنیم.

سوالات زیر نمونه‌هایی هستند که می‌توانید از آنها استفاده کنید:

  • سبک کار شما چیست؟
  • دوست دارید ما با هم چگونه کار کنیم؟
  • تمایل دارید ارتباطمان چگونه برقرار شود؟ به صورت مکاتبه ارتباط برقرار کنیم یا حضوری؟
  • آیا شما غرض‌ورزی خاصی دارید؟ چه چیزهایی موردعلاقه شماست؟
  • اهداف برتر شما برای امسال چیست؟
  • چگونه می‌توانم به نحو احسن در اهدافتان به شما کمک کنم؟
  • آیا چیز دیگری هست که باید در مورد شما بدانم؟

درباره نقش و انتظارات:

  • نقش من را چگونه می‌بینید؟
  • چه چیزی باعث می‌شود به یک مدیر محصول بگوییم که عالی است؟
  • موفقیت به نظر شما چگونه است؟
  • به نظرتان در 90 روز اول باید چه کارهایی انجام دهم؟
  • آیا موارد قابل تحویل مهمی وجود دارد؟
  • آیا پروژه‌ای وجود دارد که من ابتدا باید آن را شروع کنم؟
  • چقدر انتظار دارید من در اوایل کار در مقابل اجرای برنامه‌های فعلی اوضاع را تغییر دهم؟
  • آیا کاوش‌ها یا جنجال‌هایی برای جلوگیری از آن وجود دارد؟
  • آیا ایده‌هایی برای موفقیت سریع دارید که بتوانم به تیم کمک کنم؟
  • اولین چرخه بازخورد من چه زمانی است؟
  • آیا مورد خاصی وجود دارد که دوست داشته باشید تا آن زمان به آن دست پیدا کنم؟
  • آیا نردبان شغلی یا چارچوبی وجود دارد که بتوانم بخوانم؟
  • آیا انتظار دیگری دارید؟
آنچه مدیران در پاسخ­هایشان تأکید می‌کنند، چیزهایی زیادی به ما خواهند آموخت. باید به هر عبارت کلیدی که آن­ها استفاده می‌کنند یا ایده‌هایی که تکرار می‌کنند توجه کنیم.

برخی از افراد بر نتایج عددی تأکید می کنند، در حالی که دیگران بر کار گروهی یا یادگیری تأکید می کنند. برخی دوست دارند خودمختاری زیادی داشته باشند، در حالی که دیگران می خواهند تا زمانی که اعتماد را جلب نکنید، در جزئیات چرخ بزنند. برخی بیشتر به رابطه شما با تیم فروش اهمیت می دهند و برخی دیگر بیشتر به تعاملات دست اول شما با مشتری اهمیت می دهند. مراقب نحوه صحبت در مورد تبلیغات و پیشرفت باشید. اگر به نظر می رسد بیش از حد در ارتقا درجه متمرکز هستید، ممکن است آن­ها شما را به عنوان علاقه مند به نیات فردی به جای کاربر محور یا اجرا کننده تیم تصور کنند.


یار پردازشگر ما (همیار)

 برخی از شرکت ها یک همیار در حال پردازش را به شما اختصاص می دهند. در غیر این صورت، می توانید از مدیر خود بخواهید کسی را توصیه کند یا حتی مستقیماً به کسی مراجعه کنید. در حالت ایده آل، دوست پردازشگر شما، مدیر محصول دیگری در تیم شما است که مدتی در این شرکت بوده است. شما کسی را می خواهید که بداند چگونه کار می کند و در مورد سوال شما قضاوت نمی کند. اشکالی ندارد که با چندین نفر از دوستان در حال پردازش باشید.

به عنوان مثال، یک نفر که مدت طولانی در شرکت بوده است، دیگری در تیم مدیر محصول است و دیگری که مشتاق پاسخ دادن به تمام سوالات شما است.

  • یک راه عالی برای کار با همیار پردازشگر (به خصوص یک همیار مدیر محصول) ردیابی آن­ها است.
  • کنار آن­ها بنشینید، از آن­ها بخواهید که شما را به جلساتشان دعوت کنند.
  • از آن­ها بخواهید در ارتباطات مربوطه شما را درگیر کنند.
  • از آن­ها بخواهید هنگام انجام کار با صدای بلند صحبت کنند.
    به عنوان مثال، توضیح دهید که چرا آنها به روشی خاص به یک سوال پاسخ می دهند، نکات خود را برای کار با افراد خاص به اشتراک می گذارند،  یا زمینه های تاریخی مربوط به محصول را توضیح می دهند. با ردیابی آن­ها در این روش، شما می توانید زمینه ها، فرایندها و هنجارهای فرهنگی را انتخاب کنید.

علاوه بر هر یک از سوال های بخش پیش ممکن است از مدیر، بپرسید:

  • درباره مدیر خود چه باید بدانم؟ آیا آنها هیچ گونه غرض ورزی خاصی ندارند؟ سریعترین راه برای دستیابی به سمت خوب آن­ها چیست؟
  • در واقع چگونه کارها به کارکنان واگذار و راه اندازی می شوند؟ چه کسی تصمیم می گیرد که چه چیزی کار شود؟ افراد به چه نوع مصوباتی نیاز دارند؟
  • آیا مردم واقعاً روند رسمی را دنبال می کنند؟ اگر آنها قوانین را دور می زنند، چه زمانی و چرا؟
  • آیا قوانینی ناگفته یا هنجارهای فرهنگی وجود دارد؟
  •  چه کسانی الگوی خوبی هستند؟
  • آیا در گروه ها یا باشگاه های سرگرم کننده شرکت هستید؟ آیا مواردی وجود دارد که به من توصیه کنید؟


مدیران اجرایی

 اگر بتوانید با برخی از مدیران در هنگام انجام کار ملاقات کنید بسیار عالی است. در یک شرکت بزرگ، این مدیر ممکن است مدیر سطح شما باشد. در یک شرکت کوچکتر، این مدیر ممکن است در زمره بنیانگذاران موسس باشد. به طور کلی، از آنجا که این مدیر ممکن است یکی از معدود مواردی باشد که یک به یک با آنها ملاقات می کنید، مهمترین چیز ایجاد یک احساس خوب است. همچنین ایده خوبی است که شروع به تشکیل یک مدل ذهنی از دیدگاه آنها کنید تا بتوانید بعداً آنچه برایشان مهم است، پیش بینی کنید. بخش مهمی از ایجاد اولین برداشت خوب، ارزش گذاری وقت آنها است. شما نمی خواهید سوالات اطلاعاتی بپرسید که می توانستید آنها را جستجو کنید یا باید آنها را از قبل می دانستید. در اینجا چند سوال محفوظ برای یک جلسه معرفی وجود دارد:

  • احساس شما در مورد اهداف شرکت چیست؟
  • چه چیزی شبها بیدارتان نگه می­دارد؟
  • بزرگترین چالش شما در حال حاضر چیست؟
  • آیا کارهای خاصی دارید که دوست داشته باشید من در این نقش انجام دهم؟
  • دیدگاه شما در مورد موفقیت یک مدیر محصوب در این شرکت چیست؟

1- هم تیمی ها را ببندید

 برای نزدیکترین هم تیمی هایتان، مانند طراح و مهندس، شما می خواهید با ایجاد یک رابطه شروع کنید، سپس اطمینان حاصل کنید که انتظارات منطبق است و در آخر، به دنبال فرصت هایی برای کمک به تیم هستید. تعیین انتظارات به ویژه در مورد هم تیمی های نزدیک بسیار مهم است؛ زیرا مرزهای نقش مدیر محصول در هر تیم بسیار متفاوت است. مسلما شما نمی خواهید چند ماه وقت بگذارید و متوجه شوید که طراح شما انتظار داشت که اسناد طولانی مدونی ارائه دهید، یا اینکه مهندس شما می خواست ورقه ها را خودش بنویسد.

سوالات آشنایی با شما:

  • در مورد خودتان به من بگویید. (آیا شما در نزدیکی اداره زندگی می كنید؟ اتفاق جالبی در خارج از محل كار انجام می شود؟ برای تفریح ​​چه كار می كنید؟ آیا دوست دارید سفر كنید؟ و غیره)
  • چه چیزی شما را به این شركت رساند؟
  • الان داری روی چه موضوعی کار می کنی؟ برخی از پروژه های مورد علاقه شما در گذشته کدامند؟ شما به دنبال چه کاری هستید؟
  • اهداف برتر شما برای امسال چیست؟

مطابقت با انتظارات:

  • چگونه دوست دارید که ما با هم کار کنیم؟ انتظارات شما از من چیست؟
  • آیا مواردی وجود دارد که قبلاً در مورد کار با افرادی که در نقش من بودند دوست داشته باشید یا دوست نداشته باشید؟ آیا شما غرض ورزی خاصی دارید؟
  • دوست دارید چند بار جلسه داشته باشیم؟
  •  چگونه دوست دارید بازخورد بدهید؟
  • آیا چیزی در مورد برنامه روز 30/60/90 من می خواهید تغییر دهید؟

فرصت ها:

  • احساس شما در مورد تیم چیست و اوضاع چگونه پیش رفته است؟
  • آیا در مورد نحوه کار تیم چیزی وجود دارد که امیدوارید تغییر دهید؟
  • آیا ایده ای برای جایی که می توانم موفقیت سریع برای کمک به تیم به ارمغان بیاورم، دارید؟

باقی افراد

  • برای هر کس دیگری، شما می خواهید بر ایجاد روابط و شناختن آنچه برای آنها مهم است تمرکز کنید.

سوالات عمومی

  • به من در مورد خودتان بگویید.
  • بر روی چه مسئله ای کار می کنید؟ برخی از پروژه های مورد علاقه شما در گذشته کدامند؟ شما به دنبال چه کاری هستید؟
  •  اهداف برتر شما برای امسال چیست؟
  • چگونه دوست دارید که ما با هم کار کنیم؟ آیا مواردی وجود دارد که قبلاً در مورد کار با افرادی که در نقش من بودند دوست داشته باشید یا دوست نداشته باشید؟
  • آیا کاری می توانم انجام دهم که اکنون به شما کمک کند؟

2- از نگاه مبتدی خود بهره ببرید.

 همانطور که برایان جوورز، معاون اصلی محصول می گوید:

 شما فقط یک بار به عنوان کاربر اولیه می توانید خرید محصول و پردازش آن را انجام دهید. اطمینان حاصل کنید که احساسات خود را، آنچه را می فهمید و نمی فهمید، ثبت کرده اید. یادداشت های شما می تواند در بهبود محصول یا حتی بهبود روند پردازش برای بکارگیری بعدی مفید باشد.


3- در مورد محصول و کاربران خود متخصص شوید

 تا آنجا که ممکن است در معرض دید کاربران و مشتریان قرار بگیرید. ملاقات حضوری یا تماس تصویری با آنها داشته باشید. اگر شرکت شما این ارتباطات را دارد، به تماس های فروش و جلسات تحقیقات کاربر بپیوندید.

به ورقه های پشتیبانی پاسخ دهید. ببینید مردم در شبکه های اجتماعی درباره چه چیزی صحبت می کنند. مصاحبه های خود را انجام دهید تا بفهمید چرا مردم محصول شما را انتخاب می کنند و با آن چه چالش هایی دارند. بخش بزرگی از اعتبار اولیه شما به دانش مستقیم شما از مشتری برمی گردد. یکی دیگر از موارد کلیدی برای متخصص شدن، محصول و فناوری خود شماست. شما می خواهید مطمئن شوید که نه تنها منطقه ویژگی خود، بلکه محصول گسترده تر و نحوه تعامل بخش های مختلف را درک می کنید. اگر محصول را به طور عمیق درک نکنید، نمی توانید فرصت ها، مشکلات یا محدودیت های مهم را تشخیص دهید.


4- ایجاد اعتبار

 زمان می برد تا هم تیمی های شما به شما و قضاوت شما اعتماد کنند. یکی از راه­های سریعتر، به اشتراک گذاشتن فرایندها و چارچوبهای فکری شماست. توضیح دهید که دلایل و مستندات شما از کجا آمده است.


5- در اوایل برنده سریع باشید

 مفید بودن به شما کمک می کند تا در راه درست قرار بگیرید. اغلب اوقات، می توانید برخی کارهای سخت را از دست هم تیمی های خود بردارید، یا می توانید به آنها کمک کنید تا کار مهمی را که آنها به تعویق انداخته اند و یا با آن دست و پنجه نرم کرده اند، انجام دهند. به عنوان یک فرد تازه وارد در تیم، شما احتمالاً وقت اضافی برای گذراندن کارهای خسته کننده دارید. ممکن است دریابید که کاری که آنها نمی خواستند انجام دهند یک تجربه یادگیری عالی برای شماست. همچنین می توانید وظایفی را انتخاب کنید و در آن از همیار پردازشگر ما استفاده کنید. این موضوع می تواند یک اشکال باشد که آنها با آن کنار می آیند، یک ویژگی کوچک یا هر چیزی که به شما امکان می دهد در تیم شرکت کنید و در یک محیط محدود به فرآیندها عادت کنید.


6- به دنبال روش هایی باشید تا احساس تعلق به شرکت کنید

به گروه های منابع کارمندان، گروه های اجتماعی، تیم های ورزشی و غیره بپیوندید، همکاران خود را برای صرف قهوه یا ناهار دعوت کنید. هرچه بیشتر احساس کنید که در این شرکت دوست دارید و احساس تعلق می کنید، در طولانی مدت خوشحالتر خواهید بود که این نقش را ایفاگر هستید.


7- بازخوردگیری از افراد را آسان کنید

 از افراد جدید انتظار نمی رود که بار اول آن را کامل کنند. با بررسی صحیح بازخورد، می توانید راحت تر به افراد بگویید که چه اشتباهی انجام داده اید و آن ها ایده های خود را بدون اینکه تأثیری منفی روی شما داشته باشد، در مورد شکل “عالی” به اشتراک بگذارند.

 می توانید بپرسید، “این چیزی است که من قصد تغییر آن را دارم؛ آیا این خوب به نظر می رسد، یا چیزی از دست می دهم؟” بعد از جلسه می توانید با دوست یا همکاران خود بررسی کنید و از آنها بپرسید که آیا بازخوردی دارند یا به نظر آن ها کار خارق العاده چگونه است. بعد از هفته اول می توانید یک جلسه گذشته نگر برگزار کنید تا در مورد آنچه می خواهید تغییر دهید یا به صورت تیمی ادامه دهید صحبت کنید.


 8- شروع نکنید به مردم بگویید که همه کارها را اشتباه انجام داده اند

 این یک راه سریع برای از بین بردن مردم است. درعوض، از آنها بپرسید که چرا آنها چنین کاری را انجام داده اند و در مورد پاسخ خود واقعاً کنجکاو باشید. با خیال راحت پیگیری کنید، “آیا در مورد این که این کار را به روش دیگری انجام دهید، فکر کرده اید؟”


9- مردم را ساکت نکنید – بگویید “بله، و …”

وقتی تازه کار هستید، می توانید با افرادی که چیزهایی را می خواهند دمخور شوید یا ایده های آنها را برای آنچه باید انجام دهید به اشتراک بگذارید. بسیاری از این ایده ها خیلی خوب نخواهند بود یا از اولویت بالایی برخوردار نخواهند بود. به جای اینکه بگویید، “نه ، این یک راه حل بد است”، می توانید بگویید، “بله، من قبول دارم که مشکلی است که ارزش حل دارد.” حتی اگر جمله بعدی شما به آنها بگوید که راه حل آن ها در لیست شما اولویت ندارد، آنها احساس می کنند دیده شده اند و تمایل بیشتری برای همکاری با شما در آینده دارند.


10- سعی نکنید بلافاصله تغییرات اساسی ایجاد کنید

 مهم است که قبل از تغییر چیزها، ابتدا متن را بشنوید و یاد بگیرید. سپس، وقتی آمادگی ایجاد تغییر را دارید، در مورد چگونگی ارائه آن تعمق داشته باشید تا بقیه هم تیمی های خود را با هم همراه کنید. در اوایل، بجای ارائه یک پرونده بزرگ، سعی کنید بذر یک ایده را بکارید.


11- تصور نکنید که باید تمام تصمیمات قبلی را حفظ کنید

مدیران محصول جدید اغلب یک پروژه را در اواسط چرخه عمر محصول به ارث می برند. احتمال این وجود دارد که شما با برخی تصمیمات مدیران محصول قبلی مخالف باشید و باید با محصولی که ارسال می کنید زندگی کنید. این وضعیت ظرافت می طلبد: با مدیر و هم تیمی های خود صحبت کنید تا درک کنید که تصمیمات قبلی چقدر ثابت هستند. بعضی اوقات خواهید فهمید که تیم از تغییر مسیر بسیار خوشحال است و بار دیگر خواهید فهمید که آنها فقط می خواهند شما به آنها کمک کنید تا کار را از راه دیگری به سرانجام برسانند.

  • قبل از جهش جستجو کنید: بهترین استفاده در 90 روز اول این است که تا آنجا که می توانید در مورد تیم، شرکت، محصول و مشتریان اطلاعات کسب کنید. با استفاده از وقت اضافی برنامه خود شروع به کار اطلاعاتی کنید که به موفقیت شما کمک می کند. تا وقتی که این کار را سریع انجام ندهید، اعتماد همکاران به پیشنهادات شما سخت خواهد بود.
  • یک موفقیت سریع کسب کنید: در حالی که هنوز چیزهای زیادی برای یادگیری دارید، اما به احتمال زیاد چند پروژه کوچک و بدون بحث و گفتگو وجود دارد که همکاران شما را از حضور در آنجا احساس خوشحالی می کنند.
  • در روابط سرمایه گذاری کنید: روابط خوب کار شما را آسان و جذاب می کند. زمانی را برای شناختن افراد شرکت خود اختصاص دهید.
  • در مورد انتظارات روشن بین باشید: هر شغل مدیر محصولی کمی متفاوت است و درک نادرست در 90 روز اول معمول است. دریابید که چگونه مردم دوست دارند با شما کار کنند تا شما به طور تصادفی  مانع  پیشرفت آن ها نشوید یا نتوانید مسئولیتی را که انتظار داشتند از عهده شما برآید، به عهده بگیرید. اطمینان حاصل کنید که تکلیفتان با مدیر خود در مورد اولویت های اصلی خود و زمان تحویل محصولات قابل تحویل روشن است. برنامه خود را به صورت مکتوب با او در میان بگذارید و آن را به اشتراک بگذارید تا همه در مسیری یکسان باشند.
Back To Top